Warning: include(../header.php): failed to open stream: No such file or directory in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\1.2.6.php on line 4

Warning: include(): Failed opening '../header.php' for inclusion (include_path='.;C:\php\pear') in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\1.2.6.php on line 4
ام الكتاب | آموزش قرآن كريم

آموزش قرآن کریم

قرائات قرآني از ديدگاه روايات
در اين نوشتار برآنيم تا به نقل روايات و اقوالي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام در مورد تأييد قرائات قرآني و خصوصاً قرائات سبعه بپردازيم.

تأييد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله
در حديثي از سوي عامه و خاصه وارد شده است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
ان هذا القرآن أُنزل علي سبعه أحرفٍ فاقْرَؤُا ما تيسر منه.
/پاورقي 1. از علماي تشيع در كتاب هاي: التمهيد في علوم القرآن به نقل از خصال صدوق، ابواب السبعه، ج 2، ص 358، شماره 44. در مصباح الفقيه، كتاب الصلوه، ص 274 و... و از علماي تسنن در كتاب هاي، صحيح بخاري، ج 6، ص 185 و 227. در الاتقان في علوم القرآن، ج 1./
مضمون حديث مذكور، با تعابير مختلف از علماي عامه و خاصه وارد شده است. قبل از شروع به بحث در معناي أحرف و سبعه و محتواي حديث، چند مطلب قابل تذكر است:
اولاً: هيچيك از علماي عامه در صحت حديث فوق، ترديد ندارد و آن را از متواترات مي شمارند و از علماي خاصه نيز بسيار اندكند كه در صحت سند و تواتر آن شك.
/پاورقي 2. مثل صاحب التمهيد./
و يا رد نموده اند
/پاورقي 3. مثل صاحب پژوهشي در قرآن./
با دقت در بيان آنها سستي اقوالشان به راحتي آشكار مي شود و به نقل آنها نيازي نيست.
صاحب مصباح الفقيه مي فرمايد: اين عبارت (حديث مذكور) از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله صادر شده است بلكه ادعاي تواتر آن را نيز نموده اند.
/پاورقي 4. مصباح الفقيه، حاج آقا رضا همداني رحمت الله عليه، كتاب الصلوه، ص 274./
ثانياً: مي گوييم برخلاف عده اي از علماي عامه، ما معتقديم كه بر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فقط يك قرائت نازل شد نه اينكه وحي در هر بار بر قرائتي خاص نازل شده باشد. و همچنين اعتقاد داريم كه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله فقط بر يك وجه قرائت مي فرمود نه به چند وجه، اگر چه اختلاف قرائتِ اصحاب را بنا بر آيه: وَ ما جَعَلَ عَلَيكُمْ فِي الدينِ مِنْ حَرَجٍ
/پاورقي 5. سوره حج، آيه 78./
برخلاف و تحريف و تغيير قرآن نمي دانستند بلكه براي رفع عسر و حرج و در حدي كه معناي اصلي و مقصود حقيقي قرآن تغيير نكند، مي پذيرفتند.
ثالثاً: عده اي از علماي بزرگ علوم قرآني با وجود طرح تمامي مباحث علوم قرآني در كتاب شان، از طرح اين مبحث بخاطر مشكل بودن معناي آن و اختلاف نظر شديد علما، طفره رفته اند چرا كه نه مي توانستند حديث را رد كنند؛ چون از علماي موثق عامه و خاصه وارد شده بود و نه مي توانستند توجيه صحيح آن را بيان نمايند.
/پاورقي 6. دانشمند فرزانه استاد آيت الله محمد هادي معرفت، بدون نقل دليل، اين حديث را مورد ريب قرار داده است. اين ناچيز با اعتراف به توشه بسيار ناچيز علمي و با پوزش از مقام ارزشمند آن دانشمند معظم، در برخي موار نظرات آن استاد را در فصل قبل و اين فصل مورد انتقاد قرار داده ام./
سيوطي گفته است: اين حديث، حديث مشكل و نا مفهومي است و بنا به قول ابن عربي، موحد كبير اسلام: براي تشخيص معناي اين حديث، هيچگونه نص و حديثي نداريم و به همين دليل مردم بر سر فهم صحيح اين حديث اختلاف كرده اند.
/پاورقي 7. البرهان في علوم القرآن، ج 1، ص 212./
در الإتقان اين حديث از 21 نفر از صحابيان و در مقدمه تفسير طبري از بيش از پنجاه نفر نقل شده است.
با مطالعه در تاريخ عرب جاهلي و صدر اسلام و با پي بردن به جو حاكم بر حجاز در ابتداي طلوع خورشيد اسلام و نيز با توجه به منطق دين آخرين پيامبر خدا، در مورد عبادت و فرمانبرداري از خداوند، بدون شك بايد بگوييم اسلام هميشه جاذبه اش بسيار قوي و مقدم بر دافعه اش مي باشد.
آن اعرابي اي كه قبل از اسلام، فقط بخاطر يك كلمه حرف يا يك شعر چون در مخمصه و تنگناي اجتماعي واقع مي شد و احساس سرشكستگي مي كرد سالهاي متمادي جنگ وخونريزي به راه مي انداخت و يا بخاطر دختر بودن فرزندش او را زنده به گور مي كرد تا اين ننگ و عار اجتماعي را از گردنش بردارد، آيا بخاطر دينش اين سرشكستگي اجتماعي را بجان خواهد خريد؟ البته كه نه؛ چون گرچه روي به اسلام آورده ولي آن روحيه عناد وار و عصبيتش از بين نرفته و منطق دين نيز چنين اجازه اي نمي دهد كسي را كه جذب اسلام شده و به آن رو آورده در ابتداي امر، او را تنها بخاطر عدم صحت قرائت، ترد كند و يا عامل تردش را به وجود آورد و عكس العمل پيامبر نيز در مشكلات اجتماعي، بسيار زيبا و دقيق است چرا كه تمام افعال و اقوالش به تعليم و برگرفته از وحي الهي است.
از آنجا كه لهجه هاي عرب بسيار متفاوت است و اگر قرار بود قبل از مأنوس شدن با قرائت قرآن، به لهجه قريش به عرب تازه مسلمان بگويي غلط خواندي، آن روحيه، لجاج و عنادش طغيان مي نمود و از دين خارج مي گشت و يا كينه به دل مي گرفت. پس چه زيباست كه پيامبر در ابتداي امر، همه قرائت ها را كه معناي اصلي تغيير نيافته تأييد مي نمايد و به يكي مي فرمايد: أحسنت نيكو و درست خواندي و به ديگري كه به گونه اي ديگر قرائت كرده مي فرمايد: أصَبْتَ به حق قرائت نمودي و به سومي مي فرمايد: هكذا أُنزلت يعني آيه همين گونه نازل شد.
البته قابل توجه است كه تأييد پيامبر، قراءات مختلف را و يا مجوز ايشان در قراءات مختلف به جهت تيسير، بدانگونه نيست كه هر كس به هر شكل خواست بخواند بلكه بايد مراد اصلي خداوند تبارك و تعالي تغيير نكند و چنين اتفاقي هم طبعاً رخ نمي داده چرا كه تازه مسلمانان قصد عناد ورزي با قرآن را نداشتند و چه بسا اهتمام در صحت قرائت و تعلم شيوه قرائت پيامبر داشته اند ولي چون كلمات، هم معنا و مترداف بوده اند لذا بعضي از آنها را كه فراموش مي كردند و به جايش كلمه مترادف را مي گذاشتند و بنا بر مقدمه اي كه بيان داشتيم، بايد بگوييم كه منظور پيامبر از كلمه أنزل معناي مجازي بوده و نه حقيقي و اين مطلب بر متبحر علوم اسلامي واضح و روشن است.
بعد از تعليم و قرائت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله صحابيان در صدد حفظ و يادگيري آن بوده اند و از آنجا كه صحابيان از قبايل متعدد عرب بوده اند كه هر كدام لهجه و اصطلاح خاص خود را داشته اند، پس در امر قرائت، طبيعي است كه دچار اختلاف قرائت شوند و چه بسا از اين امر رنج مي برده اند و به پيامبر مراجعه كرده و خواستار اصلاح اين مشكل اجتماعي مي شدند و تحقيقاً پيامبر اكرم نيز امر به ما لايطاق نمي كند و واقعاً هم مشكل ما لا يطاق بوده چون يادگيري يك لهجه و زبان خاصي كه قرآن به آن شيوه نازل شده، براي افرادي كه در تمام عمر با لهجه خودشان مأنوس بوده اند، نامأنوس مي نموده و براي پيران با ممارست و رياضت همراه بوده است.
پس بنابراين، تيسيراً‌علي الأمه اين اختلاف قرائت را مي پذيرفته است؛ چون معنا و مراد اصلي خداوند تغيير نمي يافته و تا حدي كه مقصود اصلي خداوند تغيير نيابد حضرت، مي پذيرفت و چون ما معتقديم كه تمامي افعال و اقوال پيامبر، تعليم وحي است پس بايد قبول كنيم كه اصطلاح أنزل در حديث از اين باب است و پيامبر خدا صلي الله عليه و آله مجازگويي فرموده است.
اين جواز قراءات، مقطعي و براي يك برهه از زمان نيست؛ چون نسخ نشده و مادامي كه براي افراد، قرائت، مشكل و حرج داشته باشد، اين اجازه داده شده، لذا آنهايي كه فكر مي كنند عثمان مردم را بر يك قرائت جمع كرد و بعد از آن اين حديث نسخ شده، در اشتباه مي باشند؛ چون عمل عثمان، جهت رفع حرج و عسر نبود بلكه جهت نجات مسلمين از انحراف بود، همانطوركه اشاره شد، هر گروه بخاطر قرائت مختلف، با اختلاف بسيار شديد، گروه ديگر را تكفير مي كرد.
/پاورقي 8. بحوث في تاريخ القرآن و علومه، ابوالفضل ميرمحمدي، به نقل از فتح الباري، ج 9، ص 14 و15./
بنابراين، بايد گفت اين اختلافات، دامنه چشمگيري پيدا كرد و تلاش هاي عثمان هم ثمري نبخشيد، اگر چه باعث شد بعدها قرات صحيح در همان شهرهايي شهرت پيدا كند كه آن پنج مصحف بدان ها فرستاده شده بود تا اينكه همزمان با اختلاف قراءات، قراء سبعه از شهرهاي بزرگ بپا خواستند و از اول دوران جواني به امر قرائت اهتمام ورزيدند و تمام عمر خود را صرف تتبع و تحقيق در امر قرائت نمودند و به طوري كه اشاره شد آنها هميشه اوقاتشان را در امر قرائت صرف مي كردند و در بلاد اسلامي مشهور شدند و همه مردم آنها را به عنوان موثق ترين اشخاص و قرائتشان را به عنوان بهترين قرائت، برگزيدند.
ما براي اثبات اين كه اين حديثِ پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به قراءات سبعه اشعار دارد البته نه مستقيماً دو دليل اساسي مي آوريم:

دليل اول:
1. بي شك مسلمين در امر قرائت به علل مختلف دچار اختلاف قرائت مي شده اند و اين يك الزام اجتماعي بوده است.
2. و نيز تحقيقاً براي رفع اين مشكل به پيامبر خدا صلي الله عليه و آله رجوع مي نموده اند.
3. و طبعاً پيامبر نيز براي رفع مشكل، چاره اي مي انديشيد و تا آنجا كه محتواي اصلي آيه و منظور خداوند تغيير نيابد، به اختلاف قراءات اجازه مي داد.
حال مي گوييم اين اختلاف كه يك الزام اجتماعي است تا اواخر قرن اول امتداد يافته است، ولي بي شك عده اي از اصحاب، تابعين، طبقه اول و دوم قاريان، در شيوه قرائت قيد ما لم تجعل رحمهً عذاباً أو عذاباً رحمهًرا رعايت ننموده اند و از عدم تغيير سياق آيه به كنار رفته اند و اين عده موجب شده اند كه اختلاف از حد لفظ گذشته و به اختلاف در معناي آيه منجر شود و امر پيامبر اسلام اجرا نشود و متعلمين اينان نيز چنين بوده اند و تا اواخر قرن اول، اين مشكل گريبان گير جامعه مسلمين بوده تا اينكه عده اي با كارداني و تحمل مشكلاتِ تحقيق و تتبع و صرف عمر در اين راه، توانستند اين اختلاف قراءات را پيش ببرند البته تا جايي كه مخالف سفارش پيامبر اكرم نشده باشد؛ يعني عدم تغيير محتواي آيه و مقصود خداوند متعال، با اين فرق كه درعصر پيامبر اين امكان وجود داشت كه همان قرائت منزل را آموخت و بخاطر سپرد و تلاوت كرد و لو باعسرت و سختي لكن در اين زمان (اواخر قرن اول) هر يك از قراء سبعه فقط توانستند به صحيح ترين وجهي كه مي شود قرائت كرد، دست يازند.

Warning: include(../footer.php): failed to open stream: No such file or directory in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\1.2.6.php on line 102

Warning: include(): Failed opening '../footer.php' for inclusion (include_path='.;C:\php\pear') in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\1.2.6.php on line 102