Warning: include(../header.php): failed to open stream: No such file or directory in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\4.5.24.php on line 4

Warning: include(): Failed opening '../header.php' for inclusion (include_path='.;C:\php\pear') in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\4.5.24.php on line 4
ام الكتاب | آموزش قرآن كريم

آموزش قرآن کریم

اصطلاحات تجويد
تَحْدِير
حَدْر يعني سرعت شتافتن و قرائت به شيوة - تحدير- عبارت از سرعت در قرائت و ادراج (يعني داخل كردن كلمه در كلمة مابعد) با تخفيف و تسهيل همزه و ادغام كبيره و اختلاس و قصر مد منفصل، اين شيوه خواندن قرآن، روش ابن كثير و ابوعمرو و قالون و هشام و ابوجعفر و يعقوب است.

تَدْوير
تدوير حد فاصل ميان قرائت با تحدير و تحقيق است كه مورد توجه اكثر قرّاء مي‎ باشد. زيرا قرائت قرآن به سه طريق انجام مي‎ شود كه عبارتند از: تحدير ـ تحقيق ـ تدوير

تَرْتيل
تَرْتيل عبارت از خواندن قرآن بطور منظم و با تأنّي و حوصله، و شمرده و همراه با تدبير در معاني آيات است، بطوري كه تمامي قواعد تجويد رعايت شود.
قرآن مجيد در سوره مُزَّمّل آيه چهار مي‎ فرمايد: وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ تَرْتِيلاً
/پاورقي 1. سورة مزّمّل، آيه 4./
(قرآن را با تأني و شمرده بخوان و حروف آنرا آشكار كن). و از علي عليه السّلام نقل شده كه فرمودند:
اَلتَّرْتِيلُ حِفْظُ الْوُقُوفِ وَ بَيانُ الْحُرُوفِ (ترتيل، محافظت بر محل وقف‎ها و بيان حروف است) و احتمال دارد مراد از بيان حروف رعايت مخارج و صفات آن باشد.
ترتيل يكي از شيوه‎هاي قرائت قرآن مجيد مي‎ باشد.

تَرْقِيق
تَرْقِيق به معني ضعيف و نازك ادا كردن حروف است. و در اين حالت زبان ميل به پائين پيدا مي‎ كند مانند حروف منفتحه و مستفله. و يا ترقيق حرف - راء- در كلمات رِجالُ،‌ اَرِنا، رِيحٌ ...

ترتيب مخارج حروف
مخارج حروف از ابتداي حلق به سوي دهان و لبها عبارتند از:
1. حروف حَلْقي (همزه ـ هـ ـ ع ـ ح ـ غ ـ خ)
2. حروف لَهَوي (ق ـ ك)
3. حروف ضِرْسي (ض)
4. حروف شَجْري (ج ـ ش ـ ي)
5. حروف لِثَوي (ل ـ ن ـ ر)
6. حروف نِطْعي (ط ـ د ـ ت)
7. حروف اَسَلي (ص ـ س ـ ز)
8. حروف ذَوْلَقي (ظ ـ ذ ـ ث)
9. حروف شَفَهي (ف ـ ب ـ م ـ و)
/پاورقي 2. يا شَفَوي./

تَسْهِيل
به معني به سهولت ادا كردن است كه، اغلب در قرائت الف و همزه مي‎ باشد. تسهيلِ الف همان ترقيق و امالة صغري يعني (عدم اشباع فتحة ماقبل الف) مي‎ باشد كه قبلاً بيان شد. و در مورد همزه چون مخرج آن ابتداي حلق و دورترين مخارج حروف الفبا است، و به سنگيني ادا مي‎ شود، بيان آن دشوارتر از ساير حروف است. لذا به آن - اثقل الحروف- مي‎ گويند. تسهيل در اختلاف قرائات بكار مي‎ رود. مثلاً هر گاه دو همزه در يك كلمه پهلوي هم واقع شوند، و اولي مفتوح و دومي ساكن باشد، همزة دوم به جهت تسهيل، قلب به الف مي‎ شود. مانند: اَئْمَنَ و اَئْمَرَكه امَنَ و امَرَ نوشته و خوانده مي‎ شوند.
و چنانچه همزة اول مضموم باشد، همزه دوم قلب به واو مي‎ گردد مانند: اُئمِنَ كه اُومِنَ نوشته و خوانده مي‎ شود. و اگر همزه اول مكسور باشد همزة دوم قلب به ياء مي‎ شود مانند: إئْمان ـ اِئْتُوني كه اِيمَان و اِيتُونِي نوشته و خوانده مي‎ شود.
موارد ديگري نيز وجود دارد كه مربوط به اختلاف قرائات است.
مانند: أأسْلَمْتُمْ كه بعضي آسْلَمْتُمْ خوانده‎اند. (آل عمران، 20)
و يا: أألذَّكَرَيْنِ كه آلذَّكَرَيْن خوانده مي‎ شود. (انعام، 143)
و يا: اَرَأيْتَ كه اَرَيْتَ خوانده‎اند. (آل عمران، 99)
و يا: مَنْ آمَنَ كه به صورت مَنامَنَ خوانده شده.
و يا: مُؤَجَّلاً كه مُوَجَّلاً خوانده‎اند. (آل عمران، 145)
و يا: نُنْشِئَكُمْ كه نُنْشِيَكُمْ بعضي خوانده‎اند. (واقعه، 61)
و مُسْتَهْزِؤُنَ كه مُسْتَهْزِيُونَ خوانده شده. (بقره، 14)
و لا يَطَؤُونَ كه لايَطَوُنَ خوانده شده. (توبه، 120)
و مُتَّكِئِينَ كه به صورت مُتَّكِينَ خوانده‎اند. (كهف، 31)
و اَلْاَرْضَ كه به صورت اَلَرضَ و اَلْاَمْرُ كه بصورت اَلَمْرُ خوانده‎اند.
و يا: كَدَأْبِ كه به صورت كَدَابِ خوانده شده. (آل عمران، 11)
و يا بِئْسَ كه به صورت بيسَ و جِئْتَ به صورت جيتَ و ذِئْب به صورت ذِيب و جِئْنَا به صورت جينًا خوانده شده است.
و كلمه يُؤْلُونَ به صورت يُولُونَ و رُؤْيا
/پاورقي 3. سورة اسراء، آية 60./
به صورت رُويا خوانده‎اند.
و نيز بعضي قُرْان را به صورت قُرَان و مَسْئُولاً
/پاورقي 4. سورة فرقان، آية 16./
را به صورت مَسُولاً و سَوْءِ را به صورت سَوٍ خوانده‎اند.
و بعضي از قرّاء خَطِيئَةٍ را خَطِيَّةٍ و هَنِيئاً را به صورت هَنِيّاً و بَرِيئُونَ
/پاورقي 5. يونس، 41./
را به صورت بَرِيُّونَ خوانده‎اند.
قابل ذكر است كه شيوة قرائت قرّاء در مورد همزه يكسان نيست، و بهتر است با تحقيق قرائت شود.
لذا پاره‎اي از قرّاء هنگامي كه همزه مفرد متحرك در اول يا وسط يا آخر كلمه‎اي كه ماقبلش ساكن باشد و در يك يا دو كلمه واقع شود را بطريق سكته خوانده‎اند، يعني بين حرف ساكن و همزه صدا را قطع مي‎ كنند تا حرف ساكني كه سكته بر آن مي‎ شود، بيان گردد و قدرت بر تكلّم همزه نيز بيشتر شود مانند:
شَيْئاً ـ قُرْان ـ قَدْاَفْلَحَ ـ خَلَوْا اِلي ـ وَ الاَرْضِ.

تشديد
هر گاه دو حرف مانند هم (متمائل) در يك كلمه پهلوي هم قرار گيرند، يك حرف را مي‎ نويسند و روي آن تشديد مي‎ گذارند. مانند مَرَّ ـ حَقّ حرفي كه داراي تشديد باشد را -مشدّد- مي‎ نامند.
مشدّد كردن حروف را - ادغام- مي‎ گويند.
/پاورقي 6. به قسمت ادغام و اقسام آن مراجعه شود./

تغليظ
عبارت از تفخيم و غليظ ادا كردن حروف است. و تفاوتي كه تفخيم با تغليظ دارد آن است كه اصطلاحاً، تفخيم در حرف -راء- و تغليظ در حرف -لام- بكار مي‎ رود مانند: تغليظ لام جلالة -الله-

تَفَشِّي
اين كلمه مصدر باب تفعيل است و به معناي از هم پاشيدن و پهن شدن و پراكندگي و انتشار مي‎ باشد. حرف -شين- داراي اين صفت است. زيرا هنگام اداي آن، ‌صوت از مخرج مربوطه در دهان منتشر شده، و تا جايگاه و مخرج -لام- و -طاء- مي‎ رسد. تَفَشِّي از صفات عارضي حروف است.

تَفْخِيم
به معناي درشت گفتن و فربه نمودن حروف و برخلاف ترقيق است. و در اين حالت زبان به طرف كام بالا متمايل مي‎ شود مانند: حروف مطبقه و مستعلية و مفخّمة، مثل تفخيم -راء- مفتوح و مضموم، در كلمات، رَبّ و رُحَماء.
تَكْرِير مصدر باب تفعيل است، و به معناي دوباره گفتن مي‎ باشد. از حروف الفبا، حرف -راء- داراي اين صفت است، زيرا هنگام اداي آن به نظر مي‎ رسد كه دوبار گفته مي‎ شود، ولي در واقع چنين نيست، بلكه اندكي لرزش در مخرج حرف پديد مي‎ آيد، و بدون رعايت اين صفت اداي آن امكان ندارد. حرف راء را مكرّر مي‎ گويند. تكرير، لرزش قسمتي از سطح سر زبان است. تكرير از صفات عارضي حروف است. مانند: اَكْبَرُ ـ بِرَّ البته بعضي معتقدند كه صفت تكرير از صفات اصلي حروف بوده، و حرف راء داراي تكرّر ذاتي مي‎ باشد.
قابل ذكر است كه در حرف -زاء- نيز كمي تكرير وجود دارد، تكرير آن در پهناي زبان و تكرير راء در درازاي زبان است. مانند: تَنَزَّلَ.

تنوين
تنوين نون ساكنه‎اي است كه به تلفظ در مي‎ آيد، ولي نوشته نمي ‎شود. و ويژه و خاص اسم است. زيرا فعل و حرف تنوين نمي‎ گيرند و آنرا با تكرار شكلِ حركت نشان مي‎ دهند مانند (ـًـٍـٌـ) و در فارسي دو زبر ـ دو زير و دو پيش خوانده مي‎ شوند. مانند: مُحَمَّداً ـ عَلِّياً ـ خَيْرٌ قَوْمٍ.

تَهْلِيل
عبارت از گفتن لااله الا الله است، ‌علماي علم قرائت در آغاز يا پايان يازده سوره قرآن تهليل مي‎ گويند. سوره‎هاي مذكور عبارتند از:
1. زلزال 2. قارعة 3. عصر 4. همزه 5. فيل 6. قريش 7. ماعون 8. كوثر 9. لهب 10. فلق 11. ناس.
بعضي نيز از سوره اَلضُّحي تا آخر قرآن (22 سوره مي‎ شود) تهليل و تكبير (الله اكبر گفتن) و تحميد (الحمدلله گفتن) را نقل كرده‎اند كه به شيوه زير گفته مي‎ شود.
لااِلهَ اِلَّا اللهُ وَ اللهُ اَكْبَرُ وَ لِلّهِ الْحَمْدُ و سپس گفته مي‎ شود بسم الله الرحمن الرحيم ...
وصل آخر سوره به تكبير و پيوستن آن به بِسمله و قطع بسمله از ابتداي سوره، جايز نيست زيرا بسمله اولين آيه هر سوره و براي افتتاح آن است.
چنانچه حرف آخر هر يك از 22 سوره مذكور (سوره اَلضُّحي تا آخر قرآن) ساكن يا تنوين باشد، در حال وصل به تكبير (الله اكبر) از جهت رفع التقاء دوساكن بايدحرف ساكن يا تنوين با كسره خوانده شود زيرا همزه -الله- همزة وصل است. و اگر حرف آخر سوره مفتوح يا مضموم يا مكسور باشد، در حال وصل به تكبير با همان حركات خود به لفظ جلاله الله پيوسته مي‎ شود.
جَهْر يكي از صفات اصلي و ذاتي حروف و به معني بلندي آواز و صوت قوي است. هجده حرف از حروف الفبا داراي اين صفت هستند كه عبارتند از: (همزه ـ ب ـ ج ـ د ـ ذ ـ ر ـ ز ـ ض ـ ط ـ ظ ـ ع ـ غ ـ ق ـ ل ـ م ـ ن ـ و ـ ي).
اين حروف را حروف مَجْهُورَه مي‎ نامند. زيرا به سبب قوّت به بلندي و آشكارا ادا شده و مانع جريان نفس مي‎ گردند.
جهت سهولت در حفظ اين حروف آنها را در چند كلمه جمع كرده‎اند كه عبارتند از (نغز ـ قطع ـ ابيض ـ ظل ـ جذر و مد).

حَذف
به معني انداختن حرف آخر كلمه‎اي كه بر آن وقف مي‎ كنند (موقوفٌ عليها) است. توضيح اينكه به شيوه قرائت حمزة كوفي، همزه آخر كلمه هنگام وقف لفظاً حذف مي‎ شود مانند: سَوْء ـ شَيْئ ـ شاءَ ـ يَشاءُ ـ بَرِيءٌ كه مي‎ شود: سُوْ ـ شيْ ـ شَا ـ يَشا ـ بَرِي.
حذف از اقسام وقف مي‎ باشد.

Warning: include(../footer.php): failed to open stream: No such file or directory in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\4.5.24.php on line 157

Warning: include(): Failed opening '../footer.php' for inclusion (include_path='.;C:\php\pear') in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\4.5.24.php on line 157