Warning: include(../header.php): failed to open stream: No such file or directory in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\5.2.1.php on line 4

Warning: include(): Failed opening '../header.php' for inclusion (include_path='.;C:\php\pear') in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\5.2.1.php on line 4
ام الكتاب | آموزش قرآن كريم

آموزش قرآن کریم

درس اول
اهميت وقف و ابتدا
در بيان اهميت اين بحث، همين بس است كه بگوييم: خداوند، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را مامور كرده كه آيات قرآن كريم را با ترتيل بخواند: ورتل القرآن ترتيلا، علي عليه السلام در بيان مراد خداوند در اين آيه، فرمود: الترتيل معرفة الوقوف وتجويد الحروف، ترتيل، شناخت محلهاي وقف و نيكو ادا كردن حروف است.
همچنين از ابن عباس محلهاي وقف، منزلهاي قرآن است، توضيح اينكه: در گذشته در بين راهها، منزلهايي براي توقف كوتاه مدت مسافران تعبيه شده بود كه مسافران در آنجا به استراحت و تجديد قوا مي پرداختند، تا بتوانندبهتر به راه خود ادامه دهند، اگر مسافري در يكي از اين منزلها متوقف نمي شد، چه بسا توان آن را نداشت كه تا منزل بعدي راه را ادامه دهد و مجبور مي شد كه بين دو منزل در جاي نامناسبي توقف كند، ابن عباس در اين سخن خود، قرآن رابه راه، و قاري را به مسافر، و موارد وقف را به منزلهاي بين راه تشبيه كرده است، به اين معنا كه در قرآن محلهايي مناسب وجود دارد كه قاري مي تواند درآنها وقف كند و با تجديد نفس، به نيكويي به قرائت خود ادامه دهد، اگر قاري اين محلها را به خوبي نشناسد و يا در آنها وقف نكند، چه بسا مجبور مي شود درجاهايي وقف كند كه محل مناسبي نيستند و موجب اخلال در معنا مي شود.
سلف صالح نيز به وقف و ابتدا اهميت مي دادند، سيوطي در اين باره مي گويد:اخبار صحيح، بلكه متواتر، حاكي از آن است كه سلف صالح، از قبيل: ابوجعفريزيد بن قعقاع، يكي از شخصيتهاي برجسته تابعين، امام نافع، ابوعمرو، يعقوب، عاصم و پيشوايان ديگر، به آموختن وآموزش اين فن، اهتمام زيادي داشته اند.
ابن انباري مي گويد: شناخت قرآن، آنگاه به كمال رسد كه شناخت وقف و ابتدايش حاصل شود.
زكريا انصاري مي گويد: محلهاي وقف، مانند منازلي است كه مسافر در آن فرود مي آيد، همانطور كه منازل بين راه از جهت خوش آب و هوا بودن و داشتن امكانات متفاوت است، منازل قرآن نيز متفاوت است، بعضي تام و بعضي كافي و برخي حسن است.

و بالاخره آنكه، اين فن نزد بزرگان دانش قرائت تا اين اندازه از اهميت برخورداربوده است، كه بسياري از آنها شرط كرده اند كه تنها به كسي اجازه آموزش وتعليم قرآن دهند كه وقف و ابتدا را شناخته باشد، و ابوحاتم سجستاني گفته است: من لم يعرف الوقف لم يعلم القرآن، هركس وقف را نشناسد، قرآن رانشناخته است.

ضرورت وقف و ابتدا
ضرورت توجه قاري قرآن به وقف و ابتدا را مي توان اينگونه تبيين كرد: اولا: براي قاري ممكن نيست مقدار قابل توجهي از قرآن را با يك نفس و بدون وقف بخواند، پس لازم است براي تنفس و استراحت هم كه شده، جاهايي راانتخاب كند تا بر آنها وقف نمايد.
ثانيا: بر فرض كه كسي بتواند مقدار معيني از قرآن را با يك نفس بخواند، اين امر، يعني وصل همه كلمات به يكديگر، گاهي ايجاد خلل در معنا مي كند ومعنايي را به ذهن شنونده مي آورد كه به طور حتم، مقصود خداوند نيست، مانندوصل اصحاب النار به الذين يحملون العرش، در سوره غافر آيه 6 و7: وكذلك حقت كلمت ربك علي الذين كفروا انهم اصحاب النار، الذين يحملون العرش ومن حوله يسبحون بحمد ربهم....
كه اين توهم را ايجاد مي كند كه دوزخيان، عرش خدا را به دوش مي كشند.
از دو امر فوق، اينگونه نتيجه مي گيريم كه اولا: در يك قرائت طولاني، وصل همه كلمات ممكن نيست، و ثانيا: بر فرض امكان، در همه جا وصل صحيح نيست، پس وقف بر بعضي از كلمات قرآن، امري اجتناب ناپذير است.
حال اگر وقف بر هر كلمه اي از قرآن جايز باشد، هيچ مشكلي وجود ندارد و قاري مي تواند هرجا نفسش به انتها رسيد، بدون هيچ واهمه اي وقف كند، و در اين صورت شناخت آنچه در علم وقف و ابتدا آمده، ضرورتي نمي يابد، اما چنين نيست، زيرا در بسياري از موارد، وقف بر كلمه اي و يا ابتدا به كلمه اي، موجب فساد معنا مي شود، شما تصور كنيد كسي بر ان الله لا يهدي، ان الله لا يستحيي، لا اله، ما من اله وقف كند و يا از اني اله، نحن ابناؤا لله، ان الله هو المسيح ، ان الل ه فقير ونحن اغنيا، اتخذ الله ولدا شروع كند، اين همه فساد معنا كه در موارد بالا و موارد مشابه مشاهده مي شود، ناشي از وقف وابتداي نادرست است، پس نتيجه مي گيريم كه بر هر محلي نمي توان وقف كرد واز هر جايي نمي توان قرائت را آغاز كرد، لذا مي گوييم: نه تنها وقف بر كلمات، امري اجتناب ناپذير است، بلكه انتخاب موارد خاصي به عنوان وقف يا ابتداضروري است.
حال اگر كسي بگويد: باز هم بر قاري لازم نيست كه علم وقف و ابتدا را بياموزد، بلكه بر راس آيات وقف مي كند كه سنت نيز مي باشد، و همانطور كه به اثبات رسيده، وقف بر رؤوس آيات، بيشتر از نوع تام يا كافي است، در جواب مي گوييم: اولا: بسياري از آيات، طولاني است و نوعا قاري نمي تواند آنها را با يك نفس بخواند، به ويژه وقتي بخواهد آن را به صورت لحن و تحقيق، قرائت كند.
پس در بسياري از موارد، قاري ناچار مي شود جهت تنفس، بين آيات توقف كند.
حال اگر در جايي نامناسب توقف كند، باعث خلل و فساد در معناي آيه مي شود.
فرض كنيد كسي در سوره شوري آيه 8: ولو شا الله لجعلهم امة واحدة ولكن يدخل من يشا في رحمته والظالمون ما لهم من ولي ولا نصير، بر الظالمون وقف كند، در اين صورت، اين توهم ايجاد مي شود كه خداوند، ظالمان را نيز در رحمت خويش وارد مي كند، و يا كسي در سوره رعد آيه35: مثل الجنة التي وعد المتقون تجري من تحتها الانهار اكلها دائم وظلها تلك عقبي الذين اتقوا وعقبي الكافرين النار، بر عقبي الكافرين وقف كند، با اين وقف، توهم مي شود كه جايگاه كافران نيز مانند پرهيزكاران، در بهشت است.
ثانيا: بر فرض كه قاري بتواند هريك از آيات را با يك نفس بخواند، در بعضي ازآيات، نكاتي وجود دارد كه مستلزم وقف در بين آيات است و حداقل، وقف آنهانيكوتر از وصل آنهاست، پس نيكو خواندن قرآن اقتضا مي كند كه بر آن مواردوقف شود، مانند موارد زير: نسبت چند فعل متوالي به موارد مختلف، با يكسان بودن ظاهر آنها، مانند سوره فتح آيه 9: لتؤمنوا بالله ورسوله وتعزروه وتوقروه وتسبحوه بكرة واصيلا، كه مرجع ضمير غايب در تعزروه و توقروه، پيامبر است، در حالي كه مرجع ضمير غايب در تسبحوه، خداوند است، پس براي اينكه كسي نپنداردكه آن نيز به پيامبر برمي گردد، بهتر است بر توقروه وقف شود.
خطاب به دو نفر در يك آيه، مانند سوره يوسف آيه 29: يوسف اعرض عن هذا واستغفري لذنبك انك كنت من الخاطئين، كه اعرض عن هذا خطاب به يوسف و استغفري لذنبك خطاب به زليخاست، پس براي اينكه توهم نشودكه هر دو، خطاب به يوسف است، نيكوست كه بر كلمه هذا وقف شود.
نسبت دو چيز مختلف به دو موضوع، مانند سوره تحريم آيه 4: فان الله هو موليه وجبريل وصالح المؤمنين والملئكة بعد ذلك ظهير، كه مولا بودن به خدا نسبت داده شده و ظهير بودن به جبرئيل و صالح المومنين و ملائكه نسبت داده شده است، حال اگر بر كلمه موليه وقف نشود، ممكن است توهم شود كه جبريل يا صالح المؤمنين يا ملائكة نيز مولاي او هستند.
با اين توضيحات، روشن شد كه اولا: وقف بين آيات، امري اجتناب ناپذير است، و ثانيا: در هر جايي نمي توان وقف كرد، بلكه بايد موارد لازم را شناخت و بر آنهاوقف كرد، تا نه تنها خللي به معناي آيات وارد نشود، بلكه مقصود خداوند به بهترين وجه، گوش شنوندگان آيات نور را نوازش دهد و بر قلب آنان بنشيند.
نكته آخر در باب ضرورت وقف و ابتدا آنكه، قرآن كريم به دليل ايفاي نقش تربيتي و هدايتي، در هريك از سور آن، موضوعات مختلفي مطرح مي شود، گاهي از عذاب و آتش دوزخ سخن مي رود، گاهي از بهشت و پاداش، گاهي تبشير است و گاهي انذار، گاهي تشويق است و گاهي ترهيب، گاهي از سرنوشت هلاكت بار اقوام گذشته سخن گفته است و گاهي از عاقبت نيكوي پرهيزكاران، اگر بين اين موارد، با وقف فاصله به وجود نيايد، تداخل بين موارد مختلف و گاه متضاد پيش مي آيد، در اين زمينه، رواياتي نيز وجود دارد كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ازقول جبرئيل، به مردم اينگونه تعليم مي دهد كه: سزاوار است بر آيه اي كه در آن از آتش و عقاب سخن رفته، وقف شود تا از مابعدش كه درباره بهشت و ثواب است، فاصله افتد، مانند سوره بقره 2 آيه 81 و 82: بلي من كسب سيئة واحاطت به خطيئته فاولئك اصحاب النار هم فيها خالدون، والذين امنوا وعملواالصالحات اولئك اصحاب الجنة هم فيها خالدون، كه اولي درباره عذاب اهل جهنم و دومي درباره اهل بهشت و پاداش آنهاست.
همچنين مانند سوره شوري آيه 8: لو شا الله لجعلهم امة واحدة ولكن يدخل من يش في رحمته والظالمون ما لهم من ولي ولا نصير، كه قسمت اول آيه درباره رحمت و قسمت پاياني آيه درباره عذاب است، كه نيكوست بر كلمه في رحمته وقف شود.
عوامل مؤثر در شناخت وقف و ابتدا
عواملي چند در شناخت دقيق و درست محلهاي وقف و ابتدا مؤثر است، كه به ترتيب اهميت عبارتند از:
1. لغت.
2. نحو.
3. قرائت.
4. تفسير.
دانستن معاني لغات قرآن، اولين شرط براي فهم موارد وقف و ابتداست، كسي كه معناي الفاظ و آيات قرآن را نمي داند، نمي تواند اجزاي مختلف يك آيه را ازهمديگر بازشناسد، به طور مثال، ممكن است كسي در سوره يونس 10 آيه 65: ولا يحزنك قولهم ان العزة لله جميعا هو السميع العليم و در سوره يس 36 آيه 76: فلا يحزنك قولهم انا نعلم ما يسرون وما يعلنون را بدون وقف بركلمه قولهم بخواند، در حالي كه وقف نكردن بر آن، اين توهم را در ذهن شنونده پديد مي آورد كه ان العزة لله جميعا و انا نعلم ما يسرون وما يعلنون ، قول مشركان است، و حال آنكه اين دو عبارت، قول خداوند است و در واقع، بيان علت براي حكم قبلي است، يعني خداوند به پيامبرش مي فرمايد: سخنان پوچ و بيهوده آنان تو را اندوهگين نسازد، زيرا كه عزت ويژه خداونداست و هركه را بخواهد عزيز مي كند و نيز بديهاي آنها در حق تو از چشم مامخفي نمي ماند.
نحو نيز نقش بسيار مؤثري در شناخت موارد وقف و ابتدا دارد، زيرا بدون شناخت اجزاي يك جمله و نقش هريك در آن، نمي توان وقف و ابتداي درست را از نادرست تشخيص داد، به طور مثال، كسي كه نداند در آيه واذ ابتلي ابراهيم ربه بكلمات كلمه ربه فاعل ابتلي است، ممكن است بپندارد كه واذ ابتلي ابراهيم يك جمله كامل، داراي فعل و فاعل و مفعول است و بر آن وقف كند، در حالي كه با اين وقف، بين فعل و فاعل فاصله انداخته است كه وقفي قبيح است.
علاوه بر اين، گاهي اختلاف در تركيب نحوي يك آيه، موجب اختلاف در وقف و ابتداي آن نيز مي شود، به طور مثال، الذي در سوره ناس 114 آيه 4 و 5: من شر الوسواس الخناس، الذي يوسوس في صدور الناس مي تواند يكي ازاين دو نقش را داشته باشد: يا صفت براي الخناس باشد، و يا خبر براي مبتداي محذوف هو الذي در صورت نخست، وقف بر آن حسن و در صورت دوم، ازنوع كافي است.
اختلاف قرائات نيز گاهي در وقف و ابتدا مؤثر است، به طور مثال، در سوره ابراهيم 14 آيه 1 و 2: كتاب انزلناه اليك لتخرج الناس من الظلمات الي النورباذن ربهم الي صراط العزيز الحميد، الله الذي له ما في السموات وما في الارض، اگر كسي بر لفظ حميد وقف كند، بنابر قرائت رفع الله كه قرائت نافع و ابن عامر است، اين وقف، تام است و بنابر قرائت بقيه قرا كه الله رامجرور خوانده اند، وقف حسن است
اختلافات تفسيري نيز بر وقف و ابتدا بي تاثير نبوده و نيست، به طور مثال، درمورد سوره آل عمران 3 آيه 7: وما يعلم تاويله الا الله والراسخون في العلم يقولون آمنا به، به نظر كساني كه معتقدند كه راسخان در علم، آگاه به تاويل نيستند، وقف بر الله، تام و لازم است، و به نظر كساني كه آنها را نيز آگاه به تاويل مي دانند، چنين نيست.
بنابراين، شناخت كامل معاني لغات و نقش كلمات در جمله، از نظر نحوي وآشنايي با علوم قرائت و تفسير، از عوامل مهم در تشخيص موارد وقف وابتداست. ابن مجاهد مي گويد: كسي به طور كامل از عهده شناخت وقفها برنمي آيد، مگر اينكه نحوي و دانا به قرائات باشد و از تفسير و قصه ها و جدا كردن آنها از يكديگر و زباني كه قرآن به آن نازل شده آگاهي داشته باشد.

پرسش و تمرين
1. وقف و ابتدا را تعريف كنيد؟
2. علي عليه السلام ترتيل را چگونه معنا كردند؟
3. چرا وقف بر رؤوس آيات، ما را از آموختن قواعد وقف و ابتدا بي نيازنمي كند؟
4. مثالهاي ديگري در قرآن بيابيد كه وقف بر آنها يا ابتداي از آنها موجب فسادو خلل در معناي آيه و مقصود خداوند مي شود؟


Warning: include(../footer.php): failed to open stream: No such file or directory in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\5.2.1.php on line 110

Warning: include(): Failed opening '../footer.php' for inclusion (include_path='.;C:\php\pear') in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-learning\5.2.1.php on line 110