موارد وقف حسن و قبيح
وقف بين قول و قائل
مثالها: (قال اللّه هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم)، (مائده (5)، آيه 119).
(واذ قال ربك للملائكة اني جاعل في الارض خليفة)، (بقره (2)، آيه 30).
(وقال الذين لا يعلمون لولا يكلمنا اللّه)، (همان، آيه 118).

وقف بين قول و مقول قول
مقول قول، هميشه جمله است، وقف بر قال و مشتقات آن و افعال مشابه آن، بدون ذكر مقول قول، قبيح است، مگر آنكه چند مقول داشته باشد كه وقتي يكي از آنها ذكر شود، جمله داراي معناي مفيد مي شود، و لذا وقف بر آن حسن خواهد بود.
مثالها: (قل هو اللّه احد)، (اخلاص (112)، آيه 1).
(قل يا ايها الكافرون)، (كافرون (109)، آيه 1).
(قل اعوذ برب الناس)، (ناس (114)، آيه 1).
(يوم نقول لجهنم هل امتلات وتقول هل من مزيد)، (ق (50)، آيه 30).

وقف بر حروف عطف
حروف عطف عبارتند از: واو، فاء، ثم، حتي، او، بل، لا، لكن و ام.
نكات زير درباره حروف عطف، قابل توجه است:

1 (بل) در صورتي حرف عطف است كه بعد از آن اسم مفرد بيايد، و اگر بعد ازآن جمله باشد، اضراب است، مانند: (ام يقولون به جنة بل جئهم بالحق)
2 (لا) در صورتي عاطفه است كه قبلش اثبات باشد و نيز به حرف ديگري مقرون نباشد.
3 (لن) در صورتي عاطفه است كه قبلش نفي باشد و مقرون به (واو) نباشد.
مثالها: (اياك نعبد و اياك نستعين)، (حمد (1)، آيه 5).
(قالوا لبثنا يوما او بعض يوم)، (كهف (18)، آيه 19).
(وانا او اياكم لعلي هدي او في ضلال مبين)، (سبا (34)، آيه 24).
(فانا خلقناكم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم من مضغة)، (حج (22) آيه 5).

وقف بين معطوف و معطوف عليه
عمدتا عطف به دو صورت مي آيد:
1- عطف مفرد بر مفرد: در اين نوع عطف، معطوف همان اعرابي را دارد كه معطوف عليه دارد، بنابراين، عامل اعراب در معطوف، همان عامل اعراب در معطوف عليه است، پس وقف برمعطوف عليه بدون ذكر معطوف، نوعا حسن است و هيچگاه نمي تواند كافي وتام باشد.
مثالها: (وسخر لكم الليل والنهار والشمس والقمر)، (نحل (16)، آيه 12).
(الم تر ان اللّه يسجد له من في السموات ومن في الارض)، (حج (22)، آيه 18).
(حرمت عليكم امهاتكم وبناتكم واخواتكم وعماتكم وخالاتكم (وبنات الاخ وبنات الاخت)، (نساء (4)، آيه 23).

2- عطف جمله به جمله: اين نوع عطف را مي توان به دو دسته تقسيم كرد:
الف) عطف جمله، بر جمله اي كه محلي از اعراب دارد.
در اين صورت، جمله معطوف نيز معرب محسوب شده و عامل اعرابش، همان عامل اعراب در جمله معطوف عليهاست، بنابراين، در اين صورت نيز عطف بر جمله معطوف عليها نمي تواند وقف تام يا كافي باشد، بلكه نوعا وقف آن، حسن است.
مثالها: (اللّه يستهزي ء بهم ويمدهم في طغيانهم)، (بقره (2)، آيه 15).
(اذا زلزلت الارض زلزالها واخرجت الارض اثقالها)، (زلزله (99)، آيه 1 و2).
توضيح آنكه در مثال اول، (يمدهم) عطف به (يستهزي ء) است و آن خبر براي (اللّه) است، لذا در محل رفع است، در مثال دوم، (اخرجت الارض) عطف به (زلزلت الارض) است و آن مضاف اليه (اذا) است، و لذا هر دو در محل جرهستند.

ب) عطف بر جمله اي كه محلي از اعراب ندارد
در اين نوع عطف، معطوف و معطوف عليه هيچگونه اعرابي ندارند، پس بين آنها نيز رابطه اعرابي وجود ندارد، لذا اكثرا وقف بر آنها از نوع وقف كافي است، زيرا نوعا بين آنهارابطه معنوي وجود دارد.
مثالها: (اياك نعبد واياك نستعين)، (حمد (1) آيه 5).
جمله اول، مستاءنفه است و محلي از اعراب ندارد، لذا جمله معطوف نيز محلي ازاعراب نخواهد داشت.
(قل يا ايها الكافرون، لا اعبد ما تعبدون ولا انتم عابدون ما اعبد)، (كافرون (109)، آيه 1 3).
جمله (لا اعبد ما تعبدون) جواب نداست و محلي از اعراب ندارد، و لذا جمله (لاانتم عابدون مااعبد) كه جمله معطوف است نيز محلي از اعراب ندارد. شايان ذكر است كه اكثر موارد عطف جمله به جمله در قرآن، از نوع عطف جمله به جمله اي است كه محلي از اعراب ندارد، و در بسياري از موارد، (واو) براي استيناف است و نه عطف.

وقف بر ادات استفهام
مثالها: (هل في ذلك قسم لذي حجر)، (فجر (89)، آيه 5).
(كيف تكفرون باللّه)، (بقره (2)، آيه 28).

وقف بين جار و مجرور
مثالها: (في قلوبهم مرض)، (بقره (2)، آيه 10).
(ومن الناس من يقول امنا باللّه)، (بقره (2)، آيه 8).

وقف بر حروف نفي و جحد، بدون ذكر مجحود
حروف نفي و جحد، عبارتند از: ما، لا، ليس، لن، لم، لما، ان.
مثالها: (ما قلت لهم الا ما امرتني به)، (مائده (5)، آيه 117).
(الم ياءتكم نذير)، (ملك (67)، آيه 8).

وقف بر لا (نهي) بدون ذكر مجزوم
مثالها: (لا تفسدوا في الارض)، (بقره (2)، آيه 11).
(لا تغلوا في دينكم ولا تقولوا علي اللّه الا الحق)، (نساء (4)، آيه 171).

وقف بر لا (به معناي غير)
مثالها: (يوقد من شجرة مباركة زيتونة لا شرقية ولا غربية)، (نور (24)، آيه 35).
(وظل من يحموم، لا بارد ولا كريم)، (واقعه (56)، آيه 43 و 44).
(انطلقوا الي ظل ذي ثلاث شعب، لا ظليل ولا يغني من اللهب)، (مرسلات (77)، آيه 30 و 31).

وقف بر لا (نفي جنس)
مثالها: (لا ريب فيه)، (بقره (2)، آيه 2).
(فلا رفث ولا فسوق ولا جدال في الحج)، (همان، آيه 197).
(لا شية فيها)، (همان، آيه 71).

وقف بين اسم و خبر لا (نفي جنس)
مثالها: (لا ريب فيه)، (بقره (2)، آيه 2).
(لا شية فيها)، (همان، آيه 71).

وقف بر لا (زايده)
مثالها: (قال ما منعك الا تسجد)، (اعراف (7)، آيه 12).
(غير المغضوب عليهم ولا الضالين)، (حمد (1)، آيه 7).
(وحرام علي قرية اهلكناها انهم لا يرجعون)، (انبياء (21)، آيه 95).
(لا اقسم بيوم القيمة)، (قيامت (75)، آيه 1).

وقف بر لا (هنگامي كه حرف ماقبلش در مابعدش عمل كرده است)
مثالها: (الا تنفروا يعذبكم عذابا اليما)، (توبه (9)، آيه 39).
در اين آيه، (ان) در فعل بعد از (لا) عمل كرده است.
(الا تنصروه فقد نصره اللّه)، (توبه (9)، آيه 40).
(الا تفعلوه تكن فتنة في الارض وفساد كبير)، (انفال (8)، آيه 73).
(لئلا يعلم اهل الكتاب)، (حديد (57)، آيه 29).
در آيه فوق، (ان) عامل نصب در (يعلم) است.
(حقيق علي ان لا اقول علي اللّه الا الحق)، (اعراف (7)، آيه 105).
شايان ذكر است كه تركيب (ان) با (لا)، در تمام قرآن به صورت يك حرف (الا)آمده است، جز در ده مورد به اين شرح: (اعراف (7)، آيه 105 و 169)، (توبه (9)، آيه 118)، (هود (11)، آيه 14 و26)،، (حج (22)، آيه 26)،، (يس (36)، آيه 60)، (دخان (44)، آيه 19)، (ممتحنه (60)، آيه 12)، (قلم (68)، آيه 12).

وقف بر سوف
مثالها: (كلا سوف تعلمون)، (تكاثر (102)، آيه 3).
(ثم كلا سوف تعلمون)، (همان، آيه 4).

وقف بر قد
مثالها: (قد افلح من زكيها، وقد خاب من دسيها)، (شمس (91)، آيه 9 و 10).
(قد افلح من تزكي)، (اعلي (87)، آيه 14).

وقف بر لما
مثالها: (فلما تبين له انه عدو للّه تبرا منه)، (توبه (9)، آيه 114).

وقف بر الا
(الا انهم هم المفسدون)، (بقره (2)، آيه 12).
(الا بذكر اللّه تطمئن القلوب)، (رعد (13)، آيه 28).

وقف بين جازم و مجزوم
مثالها: (ان تنصروا اللّه ينصركم ويثبت اقدامكم)، (محمد (47)، آيه 7).
(من يتق اللّه يجعل له مخرجا)، (طلاق (65)، آيه 2).

وقف بين ناصب و منصوب
مثالها: (ان لاتعبدوا الا اللّه)، (هود (11)، آيه 26).
(اءلم اعهد اليكم يا بني ادم اءن لا تعبدوا الشيطان)، (يس (36)، آيه 60).
(ان لا يدخلنها اليوم عليكم مسكين)، (قلم (68)، آيه 24).

وقف بين تميز و مميز.
(ان عدة الشهور عنداللّه اثني عشر شهرا)، (توبه (9)، آيه 36).
(فلن يقبل من احدهم مل ء الارض ذهبا)، (آل عمران (3)، آيه 91).
(واشتعل الراءس شيبا)، (مريم (19)، آيه 4).
(وفجرنا الارض عيونا)، (قمر (54)، آيه 12).