جستجو برای مرد در
داستان هاتعداد 318 نتیجه ( 0.0025 ثانیه )
- از چند نفر که آنجا حاضر بودند پرسیدم که (جریان چیست؟) گفتند: این مرد از افرادی است که حضور قلب و توجه
- * من آنجا با حاضران صحبت میکردم ناگهان آن مرد شیفته خدا، به هوش آمد وقتی گفتار ما را شنید این اشعار
- رهایی, زمان, زیبا, شاعر, شخصیت, شراب, شروع, شعار, شورا, صوت, ضد, عاقل, عده, عشق, قلب, چهره, زمین, مادر, مرد
- * یعنی: (آیا برای او (انسان) دو چشم قرار ندادیم) ؟ مرد گفت: به خدا قسم نه، بلکه تنها یک چشم است.
- روشن دل, سوگندهای قرآن, عدم پذیرش, قبول نکردن, قسم, الله, امام جماعت, آیات, بینایی, رد, سوگند, مادر, مرد
- مأمون دستور داد او را حاضر کنند چون حاضر شد مأمون او را در قیافه و شمایل مرد پارسایی مشاهده کرد که اثر
- مرد صوفی گفت: من این کار را از روی ناچاری انجام دادهام زیرا تو حق مرا از خمس و غنایم نپرداختی.
- مرد گفت: آیا تو دست مرا قطع میکنی و حال آن که تو بنده من هستی؟! مأمون گفت: وای بر تو!
- دنیا و آخرت بر پایه دلیل استوار است و اکنون این مرد بر تو دلیل آورده است.
- محمد بن سنان در ادامه گوید: چون سخن به اینجا رسید، مأمون فرمان داد تا مرد صوفی را آزاد کنند.
- شهادت, صالح, ضد, طریقه, طلب, ظاهر, عزت, فلز, چهره, کاستی, رفتار, گروه, گواهی, مادر, مثال, جلسه, محروم, مرد
- مرد گفت: پس نام فرزندم را هم جزو یتیمان بنویس.
- الله, بانوان, بینایی, پادشاه, جسم, حق, دوست, رد, سواد, شاعر, شغل, طریقه, طلب, ظاهر, فرصت, زمین, مادر, مرد
- * را بیارزش جلوه دهد سپس به مغازه خود برگشت در بین روز صیّادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد
- بینایی, تبریک, تظاهر, دوست, رد, رسم, رزق, سپاس, سجده, شاعر, شراب, شرم, شروع, طریقه, طلب, مادر, ماده, مرد
- مرد نیکوکاری در حال نشاط و خوشحالی خدمت حضرت امام محمّد جواد علیه صلوات اللَّه الکریم الجواد رسید.
- , شاعر, شخصیت, شر, شغل, صلوات, ضد, ضرورت, طلب, طوی, عده, عذاب, عمر, فاسد, فرزند, رفتار, لایق, مادر, مرد
- مرد عاقل که قرآن حفظ نمیکند، قرآن حفظ کردن کار احمقان است!
- صداقت, رد, رزق, زمان, سرمایه, سلام, سواد, شخصیت, شراب, شغل, طریقه, طلب, عاقل, عده, فضل, چهره, مادر, مرد
- که: هنگامی که سلطان هلاکوخان وارد (حلّه) از سرزمین بابل شد تمامی مردم شکست خورده متواری شدند تنها یک مرد
- هلاکو داخل بقعه شد و خطاب به آن مرد گفت: تو کیستی؟ مرد گفت: من معبود زمین هستم آیا نشنیدهای که: *
- * هلاکو گفت: آیا قدرت بر انجام هر کاری داری؟ مرد گفت: آری.
- به همراه هلاکو کودکی نیز بود هلاکو به آن مرد گفت: دهان این کودک تنگ است اگر قدرت داری آن را گشاد کن.
- مرد گفت: میتوانم لکن مشکل اینجاست که من با معبود آسمان عهد بستهام که هر عضوی از اعضای بالای بدن، گشاد
- بدن, بیدادگری, بینایی, پادشاه, دوست, رد, سوگند, شراب, طریقه, قاطعیت, قدرت, زمین, کودک, مادر, مراحل, مرد
1.
مرد شیفته خدا
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.09.29
کد داستان: 734
2.
مرد یک چشم
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.10.06
کد داستان: 1238
3.
وصیّت مرد طمّاع
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.10.07
کد داستان: 1249
4.
مأمون و مرد دزد!
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.09.28
کد داستان: 505
5.
بیوه مرد فرصت طلب!
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.10.06
کد داستان: 1221
6.
مرد بادیهنشین و سوره ذاریات!
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.09.29
کد داستان: 730
7.
مرد منافق و اعجاز بسم اللَّه!
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.09.27
کد داستان: 359
8.
مرد نیکوکار در خدمت امام جواد
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.09.28
کد داستان: 486
9.
مرد عاقل که قرآن حفظ میکند!
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.09.30
کد داستان: 838
10.
معبود زمین
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.10.07
کد داستان: 1317
