جستجو برای میوه در
داستان هاتعداد 357 نتیجه ( 0.0023 ثانیه )
- بر منبر بود و آیاتی از سوره عبس را تلاوت میکرد تا به این آیه رسید وَ فاکِهَةً وَ أبًّا (80عبس/31) و میوه
- یعنی و میوه و چراگاه ...
- قسم, گردش, گشت, متکلف, اعمال انسان, الله, آیات, رد, رهایی, رزق, سوگند, عمر, فلز, کرسی, تکلیف, مردم, میوه
- ارزاق, الهی, امت, بار, پروردگار, پس دادن, تفریح, تکالیف, تکلف, ثمر, مس, مسافرت, معبود, ملت, منبر, مکلف, میوه
- لذّت انگور، بیوه داند نه خداوند میوه.
- در راه که میآمد به دکّان میوه فروشی برگذشت درستی (= سکّهای از زر) بداد و از وی آبی (= میوه به) خوب
- در این چه میگویی؟ معلّم درست در آستین کرد و آن آبی بیرون کشید و گفت: زندگانی پادشاه دراز باد، این میوه
- رسم, زمان, سپاس, شاعر, شام, شراب, شرافت, شروع, طاغوت, طریقه, طلب, عده, چهره, لطف, مادر, پاداش, مکتب, میوه
- خواندن, مذهب, مراسم, مربی, مرید, مزد, مسلم, مسلمان, مسلمین, مشاعره, مشروب, معلم, ملکه سبا, منتقم, می, میوه
- * وَ فاکِهَةً وَ أبًّا (80عبس/31) و میوه و علف. * /پاورقی2 عبس/ 27 31.
- در آن (زمین) دانههای فراوانی رویاندیم و انگور و سبزی بسیار و زیتون و نخل فراوان و باغهای پر درخت و میوه
- اقلیت, الله, انس, انگور, آیات, پادشاه, درخت, دوست, رد, راهنمایی, سوگند, شغل, عمر, فراوانی, فلز, کرسی, میوه
- پادشاهان, پروردگار, پس دادن, پیشه, تفریح, ثمر, مرید, مس, مسافرت, مشاغل, مشغله, معبود, ملکه سبا, منبر, میوه
- پسرم، در این لحظات که بیماری و رنج بر من غلبه کرده، میل دارم از میوه های بهشتی، تناول کنم.
- بالا برو و هر یک از فرشتگان را دیدی سلام مرا به او برسان و بگو: پدرم مریض است و از شما میخواهد کمی از میوه
- شیث به ارتفاع کوهستانی که در آن منطقه بود، بالا رفت تا برای پدر، میوه ای بدست آورد.
- فرشتگان دید، جبرئیل بر او سلام کرد و پرسید: کجا میروی گفت: پدرم مریض شده و از من خواسته است مقداری از میوه
- طریقه, طلب, عمر, فرزند, فرشته, قرب, چهره, کاستی, کوه, لبیک, مادر, ماده, مردم, پاداش, مساوات, مکان, میوه
- مستضعف, مستکبر, مشروب, مشوق, معبود, مقام, مقاومت, مقاومت, ملائکه, ملت, ملک, منزلت, موثر, مکبر, می, میل, میوه
- پوشیده بود، آشکار کند، و گفت پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرد مگر از آن روی که [با خوردن از میوه
- إنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوُّ مُبینٌ (7اعراف/22) آنگاه آنان را فریبکارانه به طمع انداخت پس چون از [میوه
- طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصی آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی (20طه/121) آنگاه از آن [میوه
- ممنوعه] خوردند و عورتهایشان بر آنان آشکار شد و بر آنها از برگ [درختان] میوه میچسباندند [تا پوشیده شود
- سوگند, شراب, شغل, صید, ضلالت, طریقه, طمع, عاقبت, عزت, فرزند, فرشته, فریب, فلز, زمین, لغزش, مادر, مکان, میوه
- پروردگار, پس دادن, پیشه, ثمر, جا, مرید, مس, مشابه, مشاغل, مشروب, مشغله, معبود, ملائکه, ملک, مکر, می, میوه
- پوشیده بود، آشکار کند، و گفت پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرد مگر از آن روی که [با خوردن از میوه
- إنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوُّ مُبینٌ (7اعراف/22) آنگاه آنان را فریبکارانه به طمع انداخت پس چون از [میوه
- طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصی آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی (20طه/121) آنگاه از آن [میوه
- ممنوعه] خوردند و عورتهایشان بر آنان آشکار شد و بر آنها از برگ [درختان] میوه میچسباندند [تا پوشیده شود
- سوگند, شراب, شغل, صید, ضلالت, طریقه, طمع, عاقبت, عزت, فرزند, فرشته, فریب, فلز, زمین, لغزش, مادر, مکان, میوه
- پروردگار, پس دادن, پیشه, ثمر, جا, مرید, مس, مشابه, مشاغل, مشروب, مشغله, معبود, ملائکه, ملک, مکر, می, میوه
- و نیز درخت خرما و زراعتی که میوههای آن گوناگون است، و درخت زیتون و انار که همانند و ناهمانندند، از میوه
- آن چون میوه برآورد بخورید و روز چیدنش حق [بینوایان از] آن را بپردازید، ولی اسراف نکنید که او اسرافکاران
- بینایی, تحریم, تشبیه, حق, درخت, دوست, رد, رزق, زندان, زیبا, سرمایه, شاعر, شراب, فرزند, مادر, مسجد, میوه
- تسلیحاتی, تحریم سیاسی, ثمر, مساجد, مسجد النبی, مسجد ضرار, مسجد قبا, مشابه, مشاعره, مشروب, معبود, می, میوه
- سیّد محمّد حسین خواند * فیهِما فاکِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمّانٌ (55رحمن/68) در آن دو [درختان] میوه و
- * و همین طور سیّد محمّدحسین برای هر میوه، آیه از قرآن را تلاوت مینمود که باعث خوشحالی فراوان استاد
- , رد, زبان, سلام, سواد, شاد کردن, شراب, شروع, شغل, طلب, عرب, فلز, قهر, زمین, لایق, مادر, ماه, موسی, میوه
- , تفریح, ثمر, مربی, مس, مسافرت, مسلم, مسلمان, مسلمین, مشاغل, مشروب, مشغله, معبود, معلم, مقاومت, می, میوه
- وقتی قدم به آن حجره گذاشت دید مریم به نماز و عبادت مشغول است و در کنار حجره او ظرفی پر از میوه دیده میشود
- زکریا از دیدن میوه ها دچار بهت و حیرت شد زیرا اولا در حجره مریم کسی رفت و آمد نداشت و قفل آن حجره را
- فقط زکریا باز میکرد و میبست و ثانیا میوه ها مربوط به فصل تابستان بود و او آنها را در فصل زمستان میدید
- ، لذا از مریم پرسید: این میوه ها از کجا است!
- لایق, لبیک, لطف, لغزش, مادر, مجادله, جلسه, محاسبه, مدارا, مردم, مریم, اطمینان, مکان, موقعیت, میثاق, میوه
- مفتخر, مقام, ملائکه, ملت, ملک, ملکه سبا, مملکت, منازعه, منتقم, منحرف, منزلت, مهلت, موثر, مکبر, می, میوه
1.
عمر معنای آب رانمی دانست
نويسنده: غلام رضا نیشابوری
تاريخ: 1385.01.30
کد داستان: 139
2.
مستمندان بیوه و خداوندان میوه
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.10.06
کد داستان: 1080
3.
جواب لطیف معلّم قرآن
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.10.06
کد داستان: 1097
4.
خلیفه و چراگاه
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.09.28
کد داستان: 616
5.
شیث (هبة الله)
نويسنده: سید محمد صوفی
تاريخ: 1388.12.15
کد داستان: 1497
6.
دو سوگند شیطان
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.09.28
کد داستان: 547
7.
دو سوگند شیطان
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.09.28
کد داستان: 557
8.
بهلول و قصر متوکّل
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.09.28
کد داستان: 511
9.
میوههای قرآنی
نويسنده: محمد حسین محمدی
تاريخ: 1385.09.29
کد داستان: 763
10.
زکریا و یحیی
نويسنده: سید محمد صوفی
تاريخ: 1388.12.15
کد داستان: 1548
