Warning: include(../header.php): failed to open stream: No such file or directory in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-sura\sura_fat7.php on line 4

Warning: include(): Failed opening '../header.php' for inclusion (include_path='.;C:\php\pear') in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-sura\sura_fat7.php on line 4
ام الکتاب | آشنایی با سوره فتح

آشنایی با سوره فتح

در این صفحه اطلاعاتی پیرامون این سوره از قرآن کریم به صورت آماری و مختصر برای شما فراهم شده است.

آمار و اطلاعات

نام سوره: فتح
تعداد آیات: 29
تعداد کلمات: 560
تعداد حروف: 2509
ترتیب نزول: 111
محل نزول: مدینه منوره

معانی نام سوره: فتح به معنای پیروزی و گشودن دروازه دشمن است.

نامهای دیگر: -

ویژگیهای سوره: این سوره شادی و مژده و بشارت است و مایه دلگرمی و امیدواری مسلمین میباشد. همچنین پیشگویی و اخبار غیبی قرآن را بازگو میکند. و در پایان این سوره (آیه 29) اوصاف و نشانه های یاران با ایمان خدا و چگونگی رشدو نمو اسلام را خیلی زیبا ترسیم میکند.

موضوعات مطرح شده: نصرت و امدادهای غیبی خداوند به مسلمانان – مساله معاد و رستاخیز – مساله نبوت و رسالت بیعت با پیامبر و رهبری – شرح داستان بیعت رضوان – اوصاف و نشانه های رسول خدا.

متن و صوت

شرح محتوا و خصوصیات

فضیلت قرائت و خواص سوره فتح
فتح؛ چهل و هشتمین سوره قران است که مدنی و 29 آیه دارد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: هر کس سوره فتح را قرائت کند، مانند کسی است که همراه پیامبر در فتح حضور داشته است و در روایت دیگری آمده است: فضیلت قاری سوره مانند آن است که با پیامبر در فتح مکه حضور داشته است و در روایت دیگری آمده است: فضیلت قاری سوره مانند آن است که با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بیعت شجره بیعت کرده باشد
/پاورقی 1. مجمع البیان، ج 9، ص 181./
ایشان هنگام نزول این سوره به یازانشان فرمودند: سوره ای بر من نازل شد که نزد من محبوب تر و دوست داشتنی تر از همه آن چیزهایی است که خورشید بر آن تابیده است
/پاورقی 2. کنزالعمال، ح 2635./
امام صادق علیه السلام فرموده است: مال ها وزنان و فرزندانتان را با قرائت سوره فتح از تلف و گزند و آسیب حفظ کنید زیرا هر کس بر قرائت آن مداومت ورزد روز قیامت منادی ندا می ده د تا همه آفریدگانی بشنوند که تو از بندگان خالص من هستی و می فرماید: او را به بندگان شایسته و صالح من ملحق کنید و او را به بهشت نعمت های من وارد سازید و از شراب سر به مهر به او بنوشانید که با طعم کافور است
/پاورقی 3. ثواب الاعمال، ص 115./
از ایشان همچنین آمده است: هر کس در شب اول ماه رمضان سوره فتح را قرائت نماید تا سال آینده همین روز در حفظ و حراست الهی خواهد بود
/پاورقی 4. النوادر، راوندی، ص 257./

ختم سوره فتح
1. ازشنبه شروع کندو هر روز - 5- بار سوره فتح را بخواند و در روز جمعه همین سوره را -11- بار بخواند و بعد از هر نوبت خواندن سوره - نصر- را یک بار بخواند چون آخرین بار را خواندی، دعای ذیل را -11- بار بخوان و از درگاه خداوند حاجت را بخواه:- بسیار مجرب است-
- یا مفتُّحْ فَتّحْ، یا مفَرِّجْ فَرّجْ، یا میسّر یَسّر، یا مُسَهّلْ سَهِّل، یا مُتَمّمْ تَمّمْ، برحمتک یا ارحم الراحمین-.
2) شخص غسل کند و - 41- روز هر روز -41- بار بخواند و روز - اول و دوم و سوم و سی ام و چهلم و چهل ویکم- روزه بگیرد و روز -چهل و یکم- را به شیرینی افطار کند و صدقه دهد.
/پاورقی 10. همان، ص 101./

آثار و برکات تلاوت سوره فتح
1. مصون ماندن از خطرات و یافتن عزت بین مردم
از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده: هر کس سوره فتح را را بنویسد و هنگام خواب زیر سرش قرار دهد از شر دزدان در امان می ماند و اگر این سوره را در کاغذی بنویسد و با آب زمزم بشویند سپس بنوشند در نزد مردم جایگاهی پیدا می کند که به سخنانش گوش می دهند و هر چیزی را که می بیند و می شنود ضبط و حفظ می کند
/پاورقی 5. تفسیرالبرهان، ج 5، ص 177./
2. جهت برطرف شدن خوف
از حضرت صادق علیه السلام روایت شده استک نوشتن سوره فتح و همراه داشتن آن هنگام خصومت و نزاع موجب ایمنی شده و درهای خیر و خوبی بر او گشوده می شود و اگر این سوره را نوشته و بشویند و از آب آن بنوشند و کسی که خوف و ترس دارد ان را بنوشد از آن خلاصی یابد...
/پاورقی 6. تفسیرالبرهان،ج 5، ص 177./
3. در امان ماندن از شر حاکم
مرحوم کفعمی در کتاب المصباح آورده است: اگر سوره فتح را بنویسند و با خود همراه دارند یا به گردن آویزند از شر حاکم و سلطان در امان می مانند و اگر بر دیوار خانه یا حیاطی بیاویزند شیطان به آن نزدیک نمی شود. هم چنین اگر این سوره را بنویسند و پس از شستن زنی که شیرش کم است از آن بنوشد شیرش زیاد می شود...
/پاورقی 7. المصباح کفعمی، ص 457./
4. جهت درد پا
از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است که: جهت درد پا آیات 7-1 سوره فتح خوانده شود.
/پاورقی 8. طب الائمه، ص 33./
5. یافتن همسری مناسب
آیات 7-1 سوره فتح را با زعفران بر لباس دختر بنویسند او را همسری مناسب پیدا شود
/پاورقی 9. درمان با قرآن، ص 100./

شأن نزول و محتوای سوره فتح
این سوره چنانکه از نامش پیداست پیام آور فتح و پیروزی است، پیروزی بر دشمنان اسلام، پیروزی چشمگیر و قاطع خواه پیروزی مربوط به فتح مکه باشد یاصلح حدیبیه یا فتح خیبر یا پیروزی بطور مطلق.
موقعی که پیامبرصلی الله و علیه و آله از حدیبیه به سوی مدینه می آمد مرکبش از حرکت بازایستاد، و در همین حال چهره مبارکش غرق سرور و شادمانی بی سابقه ای گشت و فرمود: هم اکنون آیات سوره فتح بر من نازل شد.
در یک بررسی می توان گفت که این سوره از هفت بخش تشکیل یافته است.
1. سوره با مساله بشارت فتح آغاز می شود، و آیات انجام آن نیز به همین مساله مربوط است، و تاکید بر تحقق خواب پیامبر صلی الله و علیه و آله دائر به وارد شدن به مکه وانجام مناسک عمره است.
2. بخش دیگری از سوره حوادث مربوط به (صلح حدیبیه) و (نزول سکینه) و آرامش بر دلهای مؤمنان و مساله (بیعت رضوان) را بازگو می کند.
3. در بخش دیگری از مقام پیامبر و هدف والای او سخن می گوید.
4. در قسمت دیگری، از کارشکنی های منافقان و نمونه هائی از عذرهای واهیشان در مورد عدم شرکت در میدان جهاد پرده برمی دارد.
5. در بخش دیگر قسمتی از تقاضاهای نابجای منافقان را منعکس می سازد.
6. سپس کسانی را که از شرکت در میدان جهاد معذورند معرفی می کند.
7. و بالاخره در بخشی نیز از ویژگیهای پیروان خط مکتبی پیامبر اسلام صلی الله و علیه و آله و صفات مخصوص آنها سخن می گوید.

داستان سوره فتح
بحث روایتی - روایتی پیرامون ماجرای صلح حدیبیه و نزول آیات: (انا فتحنا لک فتحا مبینا...)
در تفسیر قمی در ذیل جمله (انا فتحنا لک فتحا مبینا) می گوید: پدرم از ابن ابی عمیر از ابن سنان از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: سبب نزول این آیه و این فتح چنان بود که خدای عزّوجلّ رسول گرامی خود را در رؤ یا دستور داده بود که داخل مسجد الحرام شود و در آنجا طواف کند، و با سر تراشان سر بتراشد. و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم این مطلب را به اصحاب خود خبر داد، و دستور داد تا با او خارج شوند.
همین که به ذو الحلیفه (مسجد شجره) رسیدند، احرام عمره بسته، و قربانی با خود حرکت دادند، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم هم شصت و شش قربانی با خود حرکت داد، در حالی که به احرام عمره تلبیه گفتند، و قربانیان خود را با جل و بی جل حرکت دادند.
از سوی دیگر وقتی قریش شنیدند که آن جناب به سوی مکه روان شده، خالد بن ولید را با دویست سواره فرستادند، تا بر سر راه آن جناب کمین بگیرد، و منتظر رسیدن آن جناب باشد. خالد بن ولید از راه کوهستان پا به پای لشکر آن جناب می آمد. در این بین رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و اصحابش به نماز ظهر ایستادند، بلال اذان گفت، و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم به نماز ایستاد. خالد بن ولید به همراهان خود گفت: اگر همین الان به ایشان که سرگرم نمازند بتازیم همه را از پای در خواهیم آورد. چون من می دانم که ایشان نماز را قطع نمی کنند، و لیکن بهتر است که در این نماز حمله نکنیم، صبر کنیم تا نماز دیگرشان برسد که از نور چشمشان بیشتر دوستش می دارند، همین که داخل آن نماز شدند حمله می کنیم در این بین جبرئیل بر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نازل شد، و دستور نماز خوف را آورد که می فرماید: (فاذا کنت فیهم فاقمت لهم الصلاه...).
امام صادق علیه السلام می فرماید: فردای آن روز رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به حدیبیه رسید، و آن جناب در بین راه اعرابی را که می دید دعوت می کرد تا به آن جناب بپیوندند، ولی احدی به وی نپیوست، و از در تعجب می گفتند: آیا محمد و اصحابش انتظار دارند داخل حرم شوند با اینکه قریش با ایشان در داخل شهرشان نبرد کرده و به قتلشان رساندند و ما یقین داریم که محمد و اصحابش هرگز به مدینه برنمی گردند....

روایاتی راجع به ماجرای جنگ و فتح خیبر
و در مجمع البیان در داستان فتح خیبر می گوید: وقتی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از حدیبیه به مدینه آمد، بیست روز در مدینه ماند آنگاه برای جنگ خیبر خیمه زد.
ابن اسحاق به سندی که به مروان اسلمی دارد از پدرش از جدش روایت کرده که گفت: با رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به سوی خیبر رفتیم، همین که نزدیک خیبر شدیم و قلعه هایش از دور پیدا شد، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: بایستید. مردم ایستادند، فرمود: بار الها! ای پروردگار آسمانهای هفتگانه و آنچه که بر آن سایه افکنده اند، و ای پروردگار زمینهای هفتگانه و آنچه بر پشت دارند، و ای پروردگار شیطانها و آنچه گمراهی که دارند، از تو خیر این قریه و خیر اهلش و خیر آنچه در آنست را مسالت می دارم، و از شر این محل و شر اهلش و شر آنچه در آنست به تو پناه می برم، آنگاه فرمود: راه بیفتید به نام خدا
و از سلمه بن اکوع نقل کرده که گفت: ما با رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به سوی خیبر رفتیم شبی در حال حرکت بودیم مردی از لشکریان به عنوان شوخی به عامر بن اکوع گفت: کمی از شرو ورهایت (یعنی از اشعارت) برای ما نمی خوانی؟ و عامر مردی شاعر بود شروع کرد به سرودن این اشعار:
لا هم لو لا انت ما حجینا
و لا تصدقنا و لا صلینا
فاغفر فدا لک ما اقتنینا
و ثبت الاقدام ان لاقینا
و انزلن سکینه علینا
انا اذا صیح بنا اتینا
و بالصیاح عولوا علینا.
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پرسید این که شتر خود را با خواندن شعر می راند کیست؟ عرضه داشتند عامر است. فرمود: خدا رحمتش کند. عمر که آن روز اتفاقا بر شتری خسته سوار بود شتری که مرتب خود را به زمین می انداخت، عرضه داشت یا رسول اللّه عامر به درد ما می خورد از اشعارش استفاده می کنیم دعا کنیم زنده بماند. چون رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در باره هر کس که می فرمود خدا رحمتش کند در جنگ کشته می شد.
می گویند همین که جنگ جدی شد، و دو لشکر صف آرایی کردند، مردی یهودی از لشکر خیبر بیرون آمد و مبارز طلبید و گفت:
قد علمت خیبر انی مرحب
شاکی السلاح بطل مجرب
اذا الحروب اقبلت تلهب
از لشکر اسلام عامر بیرون شد و این رجز را بگفت:
قد علمت خیبر انی عامر
شاکی السلاح بطل مغامر
این دو تن به هم آویختند، و هر یک ضربتی بر دیگری فرود آورد، و شمشیر مرحب به سپر عامر خورد، و عامر از آنجا که شمشیرش ‍ کوتاه بود، ناگزیر تصمیم گرفت به پای یهودی بزند، نوک شمشیرش به ساق پای یهودی خورد، و از بس ضربت شدید بود شمشیرش، در برگشت به زانوی خودش خورد و کاسه زانو را لطمه زد، و از همان درد از دنیا رفت.
سلمه می گوید: عده ای از اصحاب رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم می گفتند عمل عامر بی اجر و باطل شد، چون خودش را کشت. من نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شرفیاب شدم، و می گریستم عرضه داشتم یک عده در باره عامر چنین می گویند، فرمود: چه کسی چنین گفته. عرض کردم چند نفر از اصحاب. حضرت فرمود دروغ گفتند، بلکه اجری دو چندان به او می دهند.
می گوید: آنگاه اهل خیبر را محاصره کردیم، و این محاصره آنقدر طول کشید که دچار مخمصه شدیدی شدیم، و سپس خدای تعالی آنجا را برای ما فتح کرد، و آن چنین بود که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم لوای جنگ را به دست عمر بن خطاب داد، و عده ای از لشکر با او قیام نموده جلو لشکر خیبر رفتند، ولی چیزی نگذشت که عمر و همراهیانش فرار کرده نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم برگشتند، در حالی که او همراهیان خود را می ترسانید و همراهیانش او را می ترساندند، و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دچار درد شقیقه شد، و از خیمه بیرون نیامد، و فرمود: وقتی سرم خوب شد بیرون خواهم آمد. بعد پرسید: مردم با خیبر چه کردند؟ جریان عمر را برایش گفتند فرمود: فردا حتما پرچم جنگ را به مردی می دهم که خدا و رسولش را دوست می دارد، و خدا و رسول او، وی را دوست می دارند، مردی حمله ور که هرگز پا به فرار نگذاشته، و از صف دشمن برنمی گردد تا خدا خیبر را به دست او فتح کند.
فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که...
بخاری و مسلم از قتیبه بن سعید روایت کرده اند که گفت: یعقوب بن عبد الرحمان اسکندرانی از ابی حازم برایم حدیث کرد، و گفت: سعد بن سهل برایم نقل کرد که: رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در واقعه خیبر فرمود فردا حتما این پرچم جنگ را به مردی می دهم که خدای تعالی به دست او خیبر را فتح می کند، مردی که خدا و رسولش را دوست می دارد، و خدا و رسول او وی را دوست می دارند، مردم آن شب را با این فکر به صبح بردند که فردا رایت را به دست چه کسی می دهد. وقتی صبح شد مردم همگی نزد آن جناب حاضر شدند در حالی که هر کس این امید را داشت که رایت را به دست او بدهد.
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: علی ابن ابی طالب کجاست؟ عرضه داشتند یا رسول الله او درد چشم کرده. فرمود: بفرستید بیاید. رفتند و آن جناب را آوردند. حضرت آب دهان خود را به دیدگان علی علیه السلام مالید، و در دم بهبودی یافت، به طوری که گوئی چشم نداشت، آنگاه رایت را به وی داد. علی علیه السلام پرسید: یا رسول اللّه! با آنان قتال کنم تا مانند ما مسلمان شوند؟ فرمود: بدون هیچ درنگی پیش روی کن تا به درون قلعه شان درآئی، آنگاه در آنجا به اسلام دعوتشان کن، و حقوقی را که خدا به گردنشان دارد برایشان بیان کن، برای اینکه به خدا سوگند اگر خدای تعالی یک مرد را به دست تو هدایت کند برای تو بهتر است از اینکه نعمت های مادی و گرانبها داشته باشی.
سلمه می گوید: از لشکر دشمن مرحب بیرون شد، در حالی که رجز می خواند، و می گفت: (قد علمت خیبر انی مرحب...)، و از بین لشکر اسلام علی علیه السلام به هماوردیش رفت در حالی که می سرود:
انا الذی سمتنی امی حیدره
کلیث غابات کریه المنظره
او فیهم بالصاع کیل السندره
آنگاه از همان گرد راه با یک ضربت فرق سر مرحب را شکافت و به خاک هلاکتش انداخت و خیبر به دستش فتح شد.
این روایت را مسلم هم در صحیح خود آورده.

Warning: include(../footer.php): failed to open stream: No such file or directory in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-sura\sura_fat7.php on line 174

Warning: include(): Failed opening '../footer.php' for inclusion (include_path='.;C:\php\pear') in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-sura\sura_fat7.php on line 174