Warning: include(../header.php): failed to open stream: No such file or directory in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-sura\sura_nour.php on line 4

Warning: include(): Failed opening '../header.php' for inclusion (include_path='.;C:\php\pear') in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-sura\sura_nour.php on line 4
ام الکتاب | آشنایی با سوره نور

آشنایی با سوره نور

در این صفحه اطلاعاتی پیرامون این سوره از قرآن کریم به صورت آماری و مختصر برای شما فراهم شده است.

آمار و اطلاعات

نام سوره: نور
تعداد آیات: 64
تعداد کلمات: 1318
تعداد حروف: 5755
ترتیب نزول: 102
محل نزول: مدینه منوره

معانی نام سوره: این سوره با کلمه الله شروع شده و خدا را نور آسمان و زمین معرفی میکند.

نامهای دیگر: -

ویژگیهای سوره: از زیباترین و عرفانی ترین آیات قرآن یعنی آیه نور (آیه 36) در این سوره آمده که خدا را در یک مثال زیبا و بسیار جالب به ترسیم میکشد.

موضوعات مطرح شده: بیشتر به تشریح و قانونگذاری پرداخته (2 تا 13) – حد زنا و لزوم اجرا – نهی شدید و موکد از اشاعه فحشاء – داستان افک عایشه همسر رسول خدا – اصل سنخیت توازن و تناسب – مسائل حجاب – عفاف و نکاح – مالکیت و قدرت مطلقه الهی.

متن و صوت

شرح محتوا و خصوصیات

فضیلت قرائت و خواص سوره نور
نور، بیست و چهارمین سوره قرآن است که مدنی و 64 آیه دارد.
در فضیلت سوره نور از پیامبر گرامی اسلام روایت شده: هر که سوره نور را قرائت نماید خداوند به تعداد تمام مردان و زنان مؤمن در گذشته و در آینده به او ده حسنه عنایت می کند.
درباره یاد دادن سوره نور به اعضای خانواده از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده: یکی از حقوق دختر بر پدر آن است که سوره نور را به او تعلیم دهد.
امام علی علیه السلام نیز در این باره فرمودند: سوره نور را به زنانتان بیاموزید که در آن موعظه ها و پندهای نیکویی است.
از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است: مال ها و نیروهای جنسی خود را با تلاوت سوره نور محافظت کنید و زنانتان را با این سوره حفظ کنید، زیرا هر کس بر قرائت این سوره به صورت روزانه یا شبانه مداومت ورزد، هیچ یک از اهل خانه اش مرتکب زنا نخواهد شد و پس از مرگش هفتاد هزار فرشته الهی او را تا قبرش تشییع می کنند و برای او دعا و استغفار می کنند تا او را در قبرش کنند.

آثار و برکات تلاوت سوره نور
1. راهی برای جلوگیری از احتلام
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده است: اگر فردی سوره نور را نوشته و در تشک خواب که بر روی آن می خوابد، قرار دهد تا وقتی که این نوشته در آن وجود دارد، دچار احتلام نمی شود و اگر آن را نوشته و با آب زمزم شسته و بنوشد، قدرت جماع از او زایل می شود.
2. درمان حیوان بیمار
مرحوم کفعمی در مصباح خود آورده است: اگر سوره نور را در طشت بنویسند و ان را با آب بشویند و حیوان بیمار از آن بنوشد و کمی از آن آب بر حیوان بپاشند بهبود می یابد.
3. بازگشت فراری
برای بازگشت شخص فراری آیه 40 این سوره را بخواند.
4. درمان ضعف چشم
اگر آیه 35 سوره نور را بنویسند و بشویند و از آن آب در چشم کشند تاریکی و ضعف او از بین برود.
سوره نور بیست و چهارمین سوره قرآن کریم و مشتمل بر 64 آیه می باشد.

شأن نزول و محتوای سوره نور
مجازات مرد و زن زناکار
آیات 2 و 3: الزَّانِیةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ وَلْیشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ الزَّانِی لَا ینکِحُ إلَّا زَانِیةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیةُ لَا ینکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ
به هر زن زناکار و مرد زناکارى صد تازیانه بزنید و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید در کار دین خدا نسبت به آن دو دلسوزى نکنید و باید گروهى از مؤمنان در کیفر آن دو حضور یابند مرد زناکار جز زن زناکار یا مشرک را به همسرى نگیرد و زن زناکار جز مرد زناکار یا مشرک را به زنى نگیرد و بر مؤمنان این امر حرام گردیده است

مجازات کسانی که چهار شاهد نمی آورند
آیات 4 و 5: وَالَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
و کسانى که نسبت زنا به زنان شوهردار مى‏ دهند سپس چهار گواه نمى‏آورند هشتاد تازیانه به آنان بزنید و هیچگاه شهادتى از آنها نپذیرید و اینانند که خود فاسقند مگر کسانى که بعد از آن بهتان توبه کرده و به صلاح آمده باشند که خدا البته آمرزنده مهربان است

گواه برای نسبت زنا به همسر
آیات 6 تا 9: وَالَّذِینَ یرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ یکُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیهِ إِن کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ وَیدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیهَا إِن کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ

و کسانى که به همسران خود نسبت زنا مى‏دهند و جز خودشان گواهانى دیگر ندارند هر یک از آنان باید چهار بار به خدا سوگند یاد کند که او قطعا از راستگویان است و گواهى در دفعه پنجم این است که شوهر بگوید لعنت‏خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد و از زن کیفر ساقط مى‏شود در صورتى که چهار بار به خدا سوگند یاد کند که شوهر او جدا از دروغگویان است و گواهى پنجم آنکه خشم خدا بر او باد اگر شوهرش از راستگویان باشد

پرهیز از بهتان زدن به مومنان
آیات 12 تا 17: لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُّبِینٌ لَوْلَا جَاؤُوا عَلَیهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَإِذْ لَمْ یأْتُوا بِالشُّهَدَاء فَأُوْلَئِکَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذِبُونَ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّکُمْ فِی مَا أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُم مَّا لَیسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَینًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا یکُونُ لَنَا أَن نَّتَکَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَکَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ یعِظُکُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
چرا هنگامى که آن بهتان را شنیدید مردان و زنان مؤمن گمان نیک به خود نبردند و نگفتند این بهتانى آشکار است چرا چهار گواه بر صحت آن بهتان نیاوردند پس چون گواهان لازم را نیاورده‏اند اینانند که نزد خدا دروغگویانند و اگر فضل خدا و رحمتش در دنیا و آخرت بر شما نبود قطعا به سزاى آنچه در آن به دخالت پرداختید به شما عذابى بزرگ مى‏رسید آنگاه که آن بهتان را از زبان یکدیگر مى‏گرفتید و با زبانهاى خود چیزى را که بدان علم نداشتید مى‏ گفتید و مى ‏پنداشتید که کارى سهل و ساده است با اینکه آن امر نزد خدا بس بزرگ بود و گر نه چرا وقتى آن را شنیدید نگفتید براى ما سزاوار نیست که در این موضوع سخن گوییم خداوندا تو منزهى این بهتانى بزرگ است خدا اندرزتان مى ‏دهد که هیچ گاه دیگر مثل آن را اگر مؤمنید تکرار نکنید

خطاب به سرمایه داران
آیه 22: وَلَا یأْتَلِ أُوْلُوا الْفَضْلِ مِنکُمْ وَالسَّعَةِ أَن یؤْتُوا أُوْلِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاکِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیعْفُوا وَلْیصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
و سرمایه‏ داران و فراخ‏ دولتان شما نباید از دادن مال به خویشاوندان و تهیدستان و مهاجران راه خدا دریغ ورزند و باید عفو کنند و گذشت نمایند مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید و خدا آمرزنده مهربان است.

شرایط ورود به خانه دیگران
آیات 27 تا 29: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیوتًا غَیرَ بُیوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیرٌ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى یؤْذَنَ لَکُمْ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَى لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ لَّیسَ عَلَیکُمْ جُنَاحٌ أَن تَدْخُلُوا بُیوتًا غَیرَ مَسْکُونَةٍ فِیهَا مَتَاعٌ لَّکُمْ وَاللَّهُ یعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَکْتُمُونَ
اى کسانى که ایمان آورده ‏اید به خانه‏هایى که خانه‏هاى شما نیست داخل مشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام گویید این براى شما بهتر است باشد که پند گیرید و اگر کسى را در آن نیافتید پس داخل آن مشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد برگردید برگردید که آن براى شما سزاوارتر است و خدا به آنچه انجام مى ‏دهید داناست بر شما گناهى نیست که به خانه‏هاى غیر مسکونى که در آنها براى شما استفاده‏اى است داخل شوید و خدا آنچه را آشکار و آنچه را پنهان مى ‏دارید مى ‏داند.

حفظ حرمت مردان و زنان - محرمان-
آیات 30 و 31: قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یصْنَعُونَ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزه ‏تر است زیرا خدا به آنچه مى‏ کنند آگاه است و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را از هر نا محرمى فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسرى خود را بر سینه خویش فرو اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان همکیش خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که از زن بى‏نیازند یا کودکانى که بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نکرده‏اند آشکار نکنند و پاهاى خود را به گونه‏اى به زمین نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مى‏دارند معلوم گردد اى مؤمنان همگى از مرد و زن به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید.

مثل کار کسانی که کفر می ورزند
آیات 39 و 40: وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَةٍ یحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاء حَتَّى إِذَا جَاءهُ لَمْ یجِدْهُ شَیئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُّجِّی یغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یدَهُ لَمْ یکَدْ یرَاهَا وَمَن لَّمْ یجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ
و کسانى که کفر ورزیدند کارهایشان چون سرابى در زمینى هموار است که تشنه آن را آبى مى ‏پندارد تا چون بدان رسد آن را چیزى نیابد و خدا را نزد خویش یابد و حسابش را تمام به او دهد و خدا زود شمار است یا کارهایشان مانند تاریکیهایى است که در دریایى ژرف است که موجى آن را مى ‏پوشاند و روى آن موجى دیگر است و بالاى آن ابرى است تاریکی هایى است که بعضى بر روى بعضى قرار گرفته است هر گاه غرقه دستش را بیرون آورد به زحمت آن را مى‏بیند و خدا به هر کس نورى نداده باشد او را هیچ نورى نخواهد بود.

ابر و باران
آیه 43: أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یزْجِی سَحَابًا ثُمَّ یؤَلِّفُ بَینَهُ ثُمَّ یجْعَلُهُ رُکَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ یخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَینَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِیهَا مِن بَرَدٍ فَیصِیبُ بِهِ مَن یشَاءُ وَیصْرِفُهُ عَن مَّن یشَاءُ یکَادُ سَنَا بَرْقِهِ یذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ
آیا ندانسته‏اى که خداست که ابر را به آرامى مى‏ راند سپس میان اجزاء آن پیوند مى‏ دهد آنگاه آن را متراکم مى‏سازد پس دانه‏هاى باران را مى ‏بینى که از خلال آن بیرون مى ‏آید و خداست که از آسمان از کوههایى از ابر یخ‏ زده که در آنجاست تگرگى فرو مى ‏ریزد و هر که را بخواهد بدان گزند مى ‏رساند و آن را از هر که بخواهد باز مى‏ دارد نزدیک است روشنى برقش چشمها را ببرد.

وعده جانشینی به مومنان
آیه 55: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یعْبُدُونَنِی لَا یشْرِکُونَ بِی شَیئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند وعده داده است که حتما آنان را در این سرزمین جانشین خود قرار دهد همان گونه که کسانى را که پیش از آنان بودند جانشین خود قرار داد و آن دینى را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنى مبدل گرداند تا مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نگردانند و هر کس پس از آن به کفر گراید آنانند که نافرمانند

کسب اجازه در سه هنگام روز
آیه 58: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنکُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُم مِّنَ الظَّهِیرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّکُمْ لَیسَ عَلَیکُمْ وَلَا عَلَیهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیکُم بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ کَذَلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
اى کسانى که ایمان آورده‏اید قطعا باید غلام و کنیزهاى شما و کسانى از شما که به سن بلوغ نرسیده‏اند سه بار در شبانه روز از شما کسب اجازه کنند پیش از نماز بامداد و نیمروز که جامه‏هاى خود را بیرون مى ‏آورید و پس از نماز شامگاهان این سه هنگام برهنگى شماست نه بر شما و نه بر آنان گناهى نیست که غیر از این سه هنگام گرد یکدیگر بچرخید و با هم معاشرت نمایید خداوند آیات خود را این گونه براى شما بیان مى‏کند و خدا داناى سنجیده‏کار است

کسب اجازه کودکان بالغ
آیه 59: وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَذَلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
و چون کودکان شما به سن بلوغ رسیدند باید از شما کسب اجازه کنند همان گونه که آنان که پیش از ایشان بودند کسب اجازه کردند خدا آیات خود را این گونه براى شما بیان مى ‏دارد و خدا داناى سنجیده‏ کار است

اجازه برای خوردن از خانه های نزدیکان
آیه 61: لَیسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیوتِکُمْ أَوْ بُیوتِ آبَائِکُمْ أَوْ بُیوتِ أُمَّهَاتِکُمْ أَوْ بُیوتِ إِخْوَانِکُمْ أَوْ بُیوتِ أَخَوَاتِکُمْ أَوْ بُیوتِ أَعْمَامِکُمْ أَوْ بُیوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُیوتِ أَخْوَالِکُمْ أَوْ بُیوتِ خَالَاتِکُمْ أَوْ مَا مَلَکْتُم مَّفَاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ لَیسَ عَلَیکُمْ جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُم بُیوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِکُمْ تَحِیةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَکَةً طَیبَةً کَذَلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون
بر نابینا و لنگ و بیمار و بر شما ایرادى نیست که از خانه‏هاى خودتان بخورید یا از خانه‏هاى پدرانتان یا خانه‏هاى مادرانتان یا خانه‏هاى برادرانتان یا خانه‏هاى خواهرانتان یا خانه‏هاى عموهایتان یا خانه‏هاى عمه‏هایتان یا خانه‏هاى داییهایتان یا خانه‏هاى خاله‏هایتان یا آن خانه‏هایى که کلیدهایش را در اختیار دارید یا خانه دوستتان هم چنین بر شما باکى نیست که با هم بخورید یا پراکنده پس چون به خانه‏هایى که گفته شد در آمدید به یکدیگر سلام کنید درودى که نزد خدا مبارک و خوش است‏ خداوند آیات خود را این گونه براى شما بیان مى ‏کند امید که بیندیشید
سورة نور در مدینه نازل شده و64 آیة دارد. این سوره را در حقیقت می ‌توان سورة پاکدامنی و عفّت و مبارزه با آلودگی‌های جنسی دانست. چرا که قسمت عمدة دستوراتش بر محور پاک‌سازی اجتماع از آلودگی‌های جنسی می‌ باشد. بیان مجازات شدید مرد و زن زناکار در آیة 3ـ1، مجازات تهمت در آیة 4و 5، داستان تهمت عظیمی که به یکی از همسران رسول خدا صلّی الله علیه و آله در آیة 16ـ11، ممنوعیت اشاعة فحشا در آیة 20ـ17، بخشی از آداب معاشرت و دستورهای اجتماعی اسلام در آیة 29ـ27، مبارزه با چشم‌ چرانی و ترک حجاب در آیة 31ـ3، ترغیب به ازدواج آسان در آیة 34ـ32، آیة نور 38ـ35 تسبیح ‌گویی همه موجودات در آیة 42ـ41، حکومت جهانی مستضعفان در آیة 55، خانه‌هائی که غذا خوردن از آنها مجاز است در آیة 61، کیفیت معاشرت مسلمانان با پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله در آیة 64ـ62 و.. از موضوعات این سورة مبارکه است.

داستان سوره نور
خداوند در سوره نور، آیه 11، به مسئله افک پرداخته و فرموده: إنّ الذین جاءُو بالإفک عصبةٌ منکم لا تحسبوه شراً لکم بل هو خیرٌ لکم لکلّ امریءٍ منهم ما اکتسبت من الاثم و الّذی تولّی کبره منهم له عذابٌ عظیم؛ مسلما کسانی که آن تهمت عظیم را عنوان کرده ‌اند گروهی (توطئه‌گر) از شما بودند؛ امّا گمان نکنید این ماجرا برای شما بد است، بلکه خیر شما در آن است؛ آنها هر کدام سهم خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند؛ و از آنان کسی که بخش مهم آن را برعهده داشت عذاب عظیمی برای اوست!
آیه فوق اشاره به داستان افک دارد. افک در لغت به معنای مطلق دروغ آمده است. و در اصل به معنای؛ هر چیزی است که از جهت اصلیش منحرف شود.
اهل سنت، مسئله افک را راجع به عایشه همسر پیامبر می‌دانند، امّا شیعه آن را درباره ماریه قبطیه مادر ابراهیم، می‌دانند (مقوقس پادشاه مصر، ماریه را به عنوان هدیه برای رسول الله صلّی الله علیه و آله فرستاد) و هر دو شأن نزول خالی از اشکال نیست. قبل از نقد این دو شأن نزول، لازم است هر دو روایت را نقل کنیم:

شأن نزول آیه افک برای عایشه
در الدر المنثور از سندهای گوناگون از عایشه روایت کرده است که:
پیامبر در هر سفری در میان همسران خود، قرعه می‌انداخت و یکی را همراه خود به سفر می‌ برد. در یک مسافرتی، قرعه به نام من (عایشه) افتاد و آن سفر، سفر جنگ بوده است. و به خاطر امر به حجاب مرا داخل هود جی سوار کردند و به همراه خود می ‌بردند. بعد از اتمام جنگ و برگشت به سوی مدینه، در نزدیکی‌های مدینه منزل کردیم و من برای قضای حاجت از لشکر خارج شدم و موقع برگشت متوجه گم شدن گلوبندم شدم، دوباره برای پیدا نمودن آن حرکت کردم، در آن هنگام منادی ندای کوچ داد. و مأمورین هودج من، به خیال این که من در داخل آن هستم؛‌ حرکت کردند. من در این میان گلوبندم را پیدا کردم و زمانی که برگشتم، کاروان حرکت کرده بود و همان جا نشستم تا برگردند ولی برنگشتند و خوابم برد.
از سوی دیگر صفوان بن معطل سلمی و ذکرانی که از عقب لشکر حرکت می‌کردند، هنگام صبح به آن جایی که من خوابیده بودم، رسیدند و مرا سوار بر شتر نمودند تا به لشکرگاه رساندند. این قضیه باعث شد عده ‌ای مانند: عبدالله بن ابی ابن سلول، درباره من تهمت‌هایی بزنند. از روزی که وارد مدینه شدیم به مدت یک ماه مریض شدم.
و از اتهام‌های مردم خبر نداشتم و لطف و مهربانی پیامبر نسبت به من افزایش پیدا کرد. تا این که ام مسطح قضیه تهمت را برای من نقل کرد در آن هنگام مرضم شدیدتر شده است. و به خانه پدر و مادرم رفته و این قضیه را از آنها سؤال کردم، مادرم گفت: کمتر زن زیبا با داشتن هوو، پیدا می‌شود که مردم پشت سرش حرفی نزنند. رسول الله صلّی الله علیه و آله با علی بن ابی طالب علیه السّلام و اسامه بن زید، درباره همسرش مشورت کرد. اسامه گفت: ای پیامبر! همسرت را داشته باش، که ما جز خیر سابقه‌ای از ایشان نداریم، امّا علی بن ابی طالب گفت: ای پیامبر! مگر قحطی زن است، علاوه بر آن اگر از کنیز او بپرسی تو را تصدیق می‌ کند و کنیز عایشه به نام بریره آمده و گفت: من از او هیچ سابقة سوئی ندیدم...
پیامبر به بالای منبر رفت و فرمود: کیست که مرا از شر مردی (عبدالله بن ابی) برهاند که شرش بر اهل بیت من رسیده است، به خدا سوگند من جز خیر هیچ سابقه ‌ای از همسرم ندارم. پس سعد بن معاذ انصاری برخواست و ادعا کرد که من او را از بین می ‌برم.
یک ماه بود بر پیامبر وحی نازل نمی ‌شد و پیامبر به من فرمود: اگر تو از این تهمت‌ها مبری هستی، خداوند در برائتت آیه‌ای می ‌فرستد و الا استغفار کنید. من از خودم اطمینان داشتم که خدا مرا تبرئه می‌کند، ولی احتمال نمی ‌دادم که آیه ‌ای برای من نازل شود، تا این که به پیامبر وحی نازل شد: ان الذین جاؤا بالافک... و خدا مرا تبرئه نمود.
در بعضی از روایات از طریق دیگر با کمی اختلاف بیان شده است برای مثال: عبدالله بن ابی را که به همسر پیامبر تهمت زد دوبار حد زدند.

نقد و بررسی روایت عایشه
1. روایات افک به این نکته اشاره می ‌کنند که
/پاورقی 1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج14./
پیامبر نسبت به عایشه سوء ظن داشته است در حالی که حسن ظن به مؤمنین از لوازم ایمان است و رسول خدا سزاوارتر به آن است و سوء ظن داشتن به کسی، گناه است و با مقام نبوت وعصمت سازگاری ندارد.
/پاورقی 2. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج15./
افزون بر آن، پیامبر تحت تأثیر شایعات افراد قرار گرفته است این هم با مقام عصمت نمی‌ سازد.
ب. اگر بنا باشد گناهانی چون زنا در خانواده رسول الله صلّی الله علیه و آله راه پیدا کند، مایه تنفر دلها از او می‌شود و دعوت او لغو می‌ گردد و برخدا لازم است خاندان او را از چنین گناهی حفظ نماید.
ج. آن چه از روایات استفاده می‌شود این است که از روز اتفاق داستان افک تا خوردن تازیانه، حدود یک ماه طول کشیده است. و با این که حکم قذف (تهمت زنا) در اسلام معلوم بوده، چرا رسول خدا این حکم قذف را جاری نکرده است و منتظر وحی الهی بماند؟ در حالی که آیات 16 گانه افک دلالت بر طهارت واقعی عایشه ندارد تا این که بگوییم این آیات برای طهارت واقعی عایشه نازل شده است. افزون بر آن، در دنباله آیه می‌فرماید: آنها باید در برابر اتهام خود چهارشاهد اقامه کنند در حالی که شاهدی ندارند. این آیه نشان از برائت ظاهری عایشه است نه واقعی.
د. در روایات آمده که تهمت زنندگان: مانند مسطح، حسان، یکبار حد خوردند ولی عبدالله بن ابی دوبار حد خورده، اگر ملاک، تهمت زدن به همسر رسول الله بوده، چرا دوبار حد برای همه اجرا نشده است این خود تناقض صریح در روایت است.
/پاورقی 3. زحیلی و هبه بی مصطفی، تفسیر المنیر، ج18./

2. شأن نزول افک برای ماریه
وقتی ابراهیم فرزند رسول خدا صلّی الله علیه و آله وفات یافت، آن جناب بسیار ناراحت شد، ‌عایشه گفت: چقدر ناراحت هستی ابراهیم که فرزند شما نبود، بلکه فرزند جریح بوده. در آن لحظه پیامبر صلّی الله علیه و آله حضرت علی علیه السّلام را برای قتل جریح فرستاد. حضرت علی با شمشیر حرکت کرد و جریح مردی قبطی بود که در باغی زندگی می‌کرد. حضرت علی علیه السّلام در باغ را کوبید و جریح به داخل باغ گریخت، حضرت علی علیه السّلام از دیوار پرید و به دنبال او حرکت کرد. جریح به بالای درخت رفت وعلی نیز به بالای درخت رفت و جریح خود را از بالای درخت انداخت و عورتش نمایان شد و علی دید که او هیچ یک از آلت تناسلی مرد یا زن را ندارد. نزد رسول خدا برگشت و قضیه را تعریف نمود. پیامبر فرمود: الحمدلله، شکر خدایی را که این سوء را از ما اهل بیت برگردانید.
/پاورقی 4. قمی مشهدی، محمد بن محمد رضا، تفسیر کنز الدقائق و بحرالغرائب، ج 9./

الف. داستان روایت با آیه افک و بعد از آن هیچ انطباقی ندارد، آیات افک به این مطلب اشاره دارد که جماعتی با هم دست داشته‌اند و داستان را اشاعه دادند تا رسول الله را رسوا کنند، آنها هیچ حرمتی را برای پیامبر رعایت نکردند. این مطالب با داستان روایت در تناقض آشکار است.
ب. مقتضای برائت ماریه این است که حد خدا را بر عایشه جاری کرده باشند، ‌در حالی که جاری نکردند.
ج. آیات قرآن تهمت زنندگان را گروهی می‌ نامد ولی در این روایت، یک نفر معرفی کرده این با آیات قرآن سازگاری ندارد.
/پاورقی 5. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع (مترجم)، ج 4./
با وجود این نمی ‌توان به این دو شأن نزول اعتماد کرد و آیات بیانگر این است که، شخص بی ‌گناهی را که شخصیت مهمی هم داشت را در معرض اتهام قرار دادند و در جامعه پخش نمودند.

Warning: include(../footer.php): failed to open stream: No such file or directory in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-sura\sura_nour.php on line 197

Warning: include(): Failed opening '../footer.php' for inclusion (include_path='.;C:\php\pear') in D:\Hosting\Ommolketab.ir\public_html\lin-sura\sura_nour.php on line 197